تدريجا جمعآورى مىكردند[1]. و خود پيامبر هم كاتبان مخصوصى داشت كه قرآن را مىنوشتند و از رقاع جمعآورى مىكردند يا آن كه آيات را بر آنان املاء مىكرد. و آنان مىنوشتند. و تفسير و تأويل و ناسخ و منسوخ آيات را پيامبر- ص- براى آنان روشن مىكرد.
تمام اين مسائل درباره حضرت على- ع- صادق بود و رفتار پيامبر- ص- با حضرت چنين بود ليكن از شواهد بر مىآيد، ابو بكر نسخه كاملى از قرآن نداشته است- ابن سيرين به اين مطلب تصريح مىكند و بيانش گذشت لذا از زيد مىخواهد اين كار را براى او انجام دهد.
و باز روشن مىشود كه خود زيد هم نسخه كاملى تا آن هنگام نداشته است روايات قبلى هم زيد را از جمعآورندگان قرآن در زمان پيامبر نمىشمارد. مثلا روايت محمد بن كعب قرظى و ديگر روايات.
و شايد به دليل رقابت پنهان ميان اصحاب، زيد از پذيرش مصاحف كامل و از استنساخ از روى اين مصاحف خوددارى كرد. و سراغ مصاحف كسانى مانند: ابى، ابن مسعود، على و معاذ- كه پيامبر دستور رجوع به آنها را داده بود- نرفت و به سراغ پوست و استخوان و قطعاتى كه آيات بر آنها مكتوب بودند رفت.
و با كمك آيات حفظ شده در سينه خود مردم براى ابو بكر يك مصحف شخصى تهيه كرد. اين مصحف كه به شكل صحف و اوراق بود نزد ابو بكر بعد عمر و سپس نزد حفصه[2] ماند. و از آن نسخه جديدى تهيه نشد تا به مكه و شهرهاى ديگرى فرستاده شود نه در زمان ابو بكر و نه در زمان عمر؛ و اين نسخه واحد تا مدتى از خلافت عثمان ادامه يافت[3]. اگر چه در روايت ديگرى مىبينيم «كتّاب» اين نسخه را در مصاحف متعددى، در خلافت ابو بكر استنساخ كردند[4].
[1] بحوث في تاريخ القرآن و علومه، ص 124 به نقل از: اعجاز القرآن رافعى، ص 36.
[2] تاريخ القرآن الصغير، ص 86 و 87. به نقل از: مستدرك حاكم. الاتقان، ج 1، ص 165 و به نقل از:
المصاحف ابن ابى داود، ص 19، 21 و 23 و 24 و 25. تاريخ واسط، ص 251. تهذيب تاريخ دمشق، ج 5 ص 447. فتح البارى، ج 9 ص 13. صحيح بخارى، ج 3 ص 145. الفهرست ابن نديم، ص 27 و تاريخ الخلفاء، ص 77.
[3] تاريخ القرآن الصغير، ص 86 و 87 و همين را از كتاب درّاز نقل مىكند: مدخل الى قرآن الكريم، ص 38.