اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 46
يك شب خواب ديدم كه دو تا كرسى گذاشتند در بيرونى منزل (همان بيرونى كه درس مىگفت)، حضرت سيد الشهداء عليه السلام و حضرت عباس عليه السلام وارد شدند و روى اين دو كرسى نشستند، دفترى را حضرت عباس عليه السلام باز كرد و من اين دفتر را مىديدم. حضرت سيد الشهداء عليه السلام با اشاره به يكى از اسمهايى كه در آن دفتر بود، فرمود: «اين اسم را قلم بزن!» حضرت عباس عليه السلام هم آن نام را قلم زد. سپس فرمود: «جاى اين اسم، اسم آقا سيد جعفر را بنويس!» حضرت عباس هم نام آقا سيد جعفر را نوشت، دفتر را بست و رفتند.
من از عظمت اين خواب تا صبح نخوابيدم، فردا وقتى آقا سيد جعفر آمد گفتم: آقا سيد جعفر، من ديشب خوابى ديدم و از عظمت آن تا صبح نخوابيدم، زود قضيه را بگو و خواب را براى ايشان بيان كردم.
آقا سيد جعفر منقلب شد و گفت: من ديشب در حرم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بودم، پس از بيرون آمدن به اين فكر افتادم كه من يك عمر براى امام حسين عليه السلام گريه كردم، ولى كسى را نگرياندم و اين اجر نصيب من نشده، اين فكر مرا مشغول كرد، ديشب هم شب اوّل محرم بود، رفتم گشتم و كتاب جلاء العيون مجلسى قدس سره را پيدا كردم، آمدم خانه زن و بچهام را دور هم جمع كردم و گفتم از امشب من روضه مىخوانم، شما هم گريه كنيد.
اين خواب را آقا سيد عبدالهادى همان شب ديده بود![1]
[1]. گفتنى است آية الله سيد جعفر شيرازى در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم عليه السلام نزديك مرقد ابوالفتوح رازى دفن شده است.
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 46