اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 325
بارى بر مبناى اين حكم، شيعيان، زيارت عاشورا خواندند و هيچكس مبتلا به اين بيمارى نشد.
مرحوم حاج شيخ عبدالكريم مىگفتند: من در عمرم يك بار زيارت عاشورا خواندم و آن همين دفعه بود!
امداد غيبى در حل يك مسئله
همچنان مرحوم حاج شيخ عبدالكريم از آية الله سيد محمد فشاركى نقل كرد:
در مسئلهاى گير كرده بودم. از شهر سامرا بيرون رفتم تا شايد در فضايى آرام بتوانم آن را حل كنم. در گودالى مشغول فكر شدم. ناگاه ديدم عربى بالاى گودال پيدا شد. ناراحت شدم و با خود گفتم: اينجا هم نمىگذارند! ...
مرد عرب گفت: چه مىكنى؟
گفتم: به تو مربوط نيست.
اصرار كرد. گفتم: درباره مسئلهاى فكر مىكنم.
گفت: كدام مسئله؟
گفتم: به تو مربوط نيست.
بالاخره با اصرار او گويا مقدّمات مسئله را با انگشت مىشمردم. همين كه به يكى از مقدّمات رسيدم، گفت: مشكل، اينجاست!
به اين ترتيب مشكل حل شد؛ اما آن شخص از نظرم ناپديد گرديد.
خوشحالى از تعطيلى درس
در اصفهان به درس آقاى شهشهانى مىرفتم. روزى هوا بارانى بود و با مشكلات فراوان خود را به محل درس رساندم. به آنجا كه رسيدم، گفتند درس تعطيل است. خوشحال شدم.
سه كس، شهيدِ سه چيز!
در ديدار 4/ 4/ 1373 با آية الله اراكى، پس از احوالپرسى، آية الله مسعودى مرا به عنوان توليت آستان حضرت عبدالعظيم معرفى كرد. آية الله اراكى مطلبى را به عنوان مزاح مطرح كرد كه:
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 325