responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 238

4/ 26 اجابت دعا در كنار كعبه‌

آية الله حاج سيّد جواد عَلَم الهُدى نقل كرد:

عمويم مرحوم حاج اكبر آقا نجفى رضوان الله عليه به همراه پدر به زاهدان و از آنجا به كويته [در پاكستان‌] و بمبئى [هند] رفته بودند و يك ماه هم معطّل شدند تا با يك كشتى، با هزار و پانصد مسافر و در مدت ده روز سفر دريايى، به جَدّه رسيدند.

ايشان مى‌گفتند: در مكه پولم تمام شد و چون هر كسى فقط مقدارى پول براى خود آورده بود و كسى نمى‌توانست به ديگرى كمك كند، لذا به كنار خانه كعبه مشرّف شدم و عرض كردم: پولم تمام شده! يا مرا پيش خودتان نگه داريد يا اگر مصلحت است كه برگردم، به من پول بدهيد.

در آن زمان، مُطوِّف، محمّدعلى غَنّام بود و ما نيز مسافر بوديم. به من گفت: اگر داخل گرم است و پشه دارد، در بيرون تخت مى‌زنم، بخوابيد.

همگى خوابيديم. نمى‌دانم در حال خواب بودم يا بيدارى، چراغ‌ها خاموش بود، هيچ كس هم در اطراف من نبود، كيسه‌اى در زير عبايم احساس كردم، ولى از آنجا كه در حال بيدارىِ كامل نبودم، چندان توجهى نكردم.

وقتى بيدار شدم، يازده عدد سكه طلاى عثمانى در كيسه ديدم و مشكلم برطرف شد!

اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ری‌شهری، محمد    الجزء : 1  صفحة : 238
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست