اسم الکتاب : خاطره هاى آموزنده المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 10
هر گاه خواستى خِرد كسى را در يك نشستْ بيازمايى، در لا به لاى سخنت به امرى مُحال، اشاره كن، اگر انكار كرد، خردمند است و اگر تصديق كرد، احمق است.
هر چند كرامات اولياى الهى، خَرق عادت است، امّا خَرق عادت نمىتواند بر خلاف موازين عقلى و منطقى باشد. بر اين اساس، گزارشهاى نامعقولى كه سند آنها صحيح است، حاكى از اشتباه و كجفهمى گزارشدهنده اند. همچنين ادّعاهايى كه با موازين عقلى و علمى، ناسازگارند، هر چند مدّعى آنها ظاهر الصلاح باشد، قابل قبول نيستند و كسانى كه اين گزارشها و ادّعاها را مىپذيرند، سادهلوح و به تعبير حديث بالا، احمق اند.
آية الله بهجت در توصيف نمونه اين حماقتها فرمود:
مىگويد: «نوشتهاى گذاشتم در ضريح كه: از من راضى هستيد يا نه؟» و فردا مىآيد و مىبيند جواب آمده كه: «از تو راضى هستم!».
چه نياز به اين حرفها هست؟! يكى مىآيد آن نامه را بر مىدارد و جوابى مىنويسد![1]
سه. انطباق با كتاب و سنّت
سومين معيار جداسازى كرامات از خرافات، انطباق و يا عدم انطباق كشف و كرامات نقل شده، با محكماتِ كتاب و سنّت است. آية الله بهجت در اين باره فرمودند:
ما معيار داريم: قرآن، معيار است: ما خالَفَ القُرآنَ فَاضْرِبُوهُ عَلَى الْجِدارِ![2] آقاى [سيّد زين العابدين] مقيمى، يكى از نمايندگان مجلس زمان رضا شاه كه اهل محلّ ما[3] بود [در ارتباط با مسئلهاى] در مجلس گفته