اسم الکتاب : حكمت نامه حضرت عبد العظيم الحسنى المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 34
دينِ مورد پسند خداوند متعال، همين است، از ايشان مىخواهد كه پيوسته بر همين اعتقادات، استوار بماند و بدين سان براى وى دعا مىنمايد:
ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالقَولِ الثّابِتِ فِى الحَياةِ الدُّنيا و فِى الآخِرَةِ.
خداوند، تو را بر اين سخن [و عقيده] استوار، در دنيا و آخرت، پايدار بدارد!
در اين داستان، چند نكته قابل توجّه است:
1. حضرت عبد العظيم عليه السلام، نخستين كسى نيست كه عقايد دينى خود را بر امام زمانش عرضه داشته و به تأييد امام رسانده است. پيش از ايشان نيز افرادى مانند:
ابراهيم مخارقى، حمران بن اعيَن، عمر بن حريث، حسين بن زياد عطّار و يوسف، عقايد دينى خود را بر امام صادق عليه السلام عرضه داشتهاند.[1] امثال اين بزرگان، در امور اعتقادى به اجتهاد خود اكتفا نمىكردهاند و براى اين كه ميان خود و خدا حجّت داشته باشند، عقايد دينى خود را به امام زمان خود عرضه مىداشتهاند.
2. اين كار يعنى مراجعه به كارشناسان دين، ريشه قرآنى دارد. خداوند در دو آيه، مردم را به آنان ارجاع فرموده است: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[2] اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد.
3. حضرت عبد العظيم عليه السلام از نظر علمى، خود، يكى از بزرگترين محدّثان و فقها بوده و از نظر سنّى، تقريباً دو برابر امام هادى عليه السلام سن داشته است. ايشان كه محضر امام جواد عليه السلام را نيز درك كرده بود، خدمت امام هادى عليه السلام مىرسد و عقايد دينى خود را به ايشان عرضه مىنمايد. اين اقدام، حاكى از معرفت وى نسبت به مقام امامت و ولايت كُبرا و از سوى ديگر، بيانگر تواضع علمى اين فقيه بزرگ در برابر امام زمان خويش است.
4. نكته اخلاقىاى كه از اين حكايت «عرضه دين» بايد از اين سيّد شريف جليل
[1]. ر. ك: بحار الأنوار: ج 6 ص 3- 9( دينى كه اعمال، جز با اعتقاد بر آن پذيرفته نمىشود).