اسم الکتاب : حكمت نامه حضرت عبد العظيم الحسنى المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 144
پروردگار خود، به عبادت و راز و نياز مىپردازند، با خداناشناسانِ ناسپاس، كه شب را به غفلت سپرى مىكنند، يكساناند؟
خداوند در ادامه اين پرسش، جهت روشن شدن بهتر پاسخ آن، سؤال ديگرى را كه پاسخش براى همگان، بسيار بديهى و روشن است، عِدل سؤال اوّل، طرح مىنمايد و سپس مىفرمايد: آيا كسانى كه مىدانند، با كسانى كه نمىدانند، يكسان اند؟!. تشبيهِ مؤمنِ شبزندهدار به عالم، و تشبيه كافرِ عاقل به جاهل، اشاره به اين معناست كه مقصود از علم در آيه ياد شده، مطلق علم نيست؛ بلكه اين علم، همان علمى است كه آيه ديگر، آن را از بيم خداى سبحان، جدايىناپذير معرّفى كرده است:
بنا بر اين، از منظر قرآن، علمى ارزش دارد كه تأمين كننده سعادت ابدى و آسايش هميشگى است و برترى آن عالمى بر جاهل، انكارناپذير است كه علمش موجب ترسش از عدل الهى و مجازات اخروى گردد، وگر نه، علمى كه مايه انحراف و در خدمت تجاوز به حقوق ديگران باشد، ارزشى ندارد و معيارى براى سنجش ارزش انسان نيست.
4. علم، هنگامى در خدمت انسان و جامعه انسانى قرار مىگيرد و ارزشمند مىگردد كه به عمل تبديل گردد،[2] وگر نه، علم بى عمل، سودى ندارد. بنا بر اين، جمله «ما يُحسِنه» در حديث مورد بحث را مىتوان به «عمل» نيز تفسير نمود. بر اين اساس، اين حديث را به دو صورت مىتوان ترجمه كرد: «ارزش هر انسان، به اندازهاى است كه نيك مىداند» و يا «نيك انجام مىدهد».
علمى كه تأمين كننده سعادت ابدى انسان است، در صورتى كه با عمل همراه شود، بىنهايت ارزش دارد. بنا بر اين، ارزش عالمِ با عمل، بىنهايت است.