[اگر اين بيعت كنندگان نبودند، و يارانْ حجت بر من تمام نمىنمودند و خدا عُلما را نفرموده بود تا ستمكارِ شكمباره را بر نتابند و به يارىِ گرسنگانِ ستمديده بشتابند، رشته اين كار را از دست مىگذاشتم و پايانش را چون آغازش مىانگاشتم.]
آنچه در اين جملاتِ امير المؤمنين عليه السلام جاودانه است، اين است كه ايشان در باره پذيرفتنِ خلافتِ حكومت اسلامى كه خلافت رسول الله صلى الله عليه و آله است و وسعتِ آنْ چنان پهناور است كه كشور ايران يكى از قلمروهاى حكومتِ آن بوده، مىفرمايد:
اگر پشتوانه معنوىِ حضور حاضر و خواستِ مردم نبود، من اصلًا اين خلافت را نمىپذيرفتم و آن را رها مىكردم. هر گاه پشتوانه زندگىِ انسانْ معنويات باشد، يكى از آثارش اين است كه انسان در زندگى با اطمينان خاطر زندگى مىكند و نگران و مضطرب نيست. از گذشته پشيمان نيست و به آينده اميدوار است. چنان كه قرآن شريف مىفرمايد: