صورت گرفت، آمريكاى جهانخوار، اين شيطان بزرگ و امپرياليسم جهانى توانست در لشكركشى به منطقه خليج فارس و در جنگ نفت پيروز شود.
آمريكا در جنگ خليج فارس، ديگران را هم به دنبال خود كشيد و در اين جنگ پيروز شد. اكنون آمريكا در منطقه خليج فارس مستقر شده و به ميل خود، هر كارى كه مىخواهد، انجام مىدهد. آمريكا خودش را آقاى دنيا و مردم دنيا را بَرده و بنده خود، و زمينها و ساير نعمتهاى خداوند را مالِ خود مىداند و از ستمگرى و زورگويى به مردم دنيا هيچ واهمهاى ندارد.
اكنون آمريكا در دنيا به يك سلطه مطلق و بى رقيبْ دست پيدا كرده است. شوروى را كه رقيبِ او بود، به آن روزِ سياه انداخت.
به اين زودىها به اتحاديه اروپا به عنوان رقيب و كنترل كننده آمريكا نمىتوان چشم بست زيرا هر گاه آلمان و فرانسه و ديگر كشورهاى اروپايى مىخواهند اقدامى در جهت انعقاد يك پيمان نظامىِ مستقل انجام دهند، آمريكا با ارعاب و تهديد، جلوِ آنها را مىگيرد.
حاكميتِ بى رقيبِ آمريكا بر خليج فارس و خاورميانه براى مردم منطقه، اسلام و مستضعفين دنيا، يك خطر بزرگ است. نمونه جنايتها و خيانتهاى آمريكا در اين دوره، اقدامات آمريكا در فلسطين و لبنان و در كنفرانس مادريد است.
ما در برابر آمريكا چه اقدامى بايد انجام دهيم؟ در مورد فلسطين چه بايد بكنيم؟
در مورد هر دو مشكل و راه حلى كه براى آنها بايد پيدا كنيم، يك مطلبِ مشترك وجود دارد و آن، اين است كه بسيارى از حكومتهاى منطقه، مزدور و دست نشانده هستند. بنا بر اين در مقاومت در برابر اسرائيل و آمريكا، نمىتوان به اين حكومتها دل بست.
آن كشورهاى عربى كه نمايندگان خود را به كنفرانس مادريد فرستادند، كلاه سرشان رفت. دولتهاى عربى از كنفرانس مادريد، نتيجهاى نگرفتند اما آمريكا و اسرائيل نتايجى را كه انتظار داشتند، از كنفرانس مادريد گرفتند. خودشان هم اعلام كردند كه نتايج كنفرانس از نظر ما مثبت بود.
نمايندگان دولتهاى عربى كه به كنفرانس مادريد رفته بودند، سينههاى خود را در برابر اسرائيل جلو انداختند و به گونهاى صحبت كردند كه هر كس صحبتِ آنها را مىشنود، بگويد: نماينده فلان دولت عرب خيلى خوبْ صحبت كرد. به عنوان مثال، نماينده يكى از دولتهاى عربى در مادريد گفت: ما جولان را مىخواهيم.
هدف آمريكا و اسرائيل از برقرارى كنفرانس مادريد، اين بود كه دولتهاى عربى پس از چندين دهه رويارويى با اسرائيل بيايند و سرِ يك ميز رو در روىِ اسرائيل بنشينند، با اسرائيل مذاكره كنند و با اين كارِ خود، به طور ضمنى، اسرائيل را به رسميت بشناسند.
البته همه مىدانند كه نماينده يك دولت عربى نمىتواند به صراحت اعلام كند كه به مادريد آمده است تا آرمانها و اهداف فلسطين را بفروشد و نوكرىِ اسرائيل را قبول كند. هيچ ديوانهاى چنين كارى نمىكند؛ بلكه دولتهاى عربى تا كنون اسرائيل را به رسميت نشناخته بودند و آن را غاصب مىدانستند. اما در كنفرانس مادريد، عملًا به اسرائيل گفتند: شما يك مملكت و يك واقعيت هستيد. ما هم يك واقعيتيم كه با يكديگر اختلافِ ارضى داريم.
حتى يك درصد هم احتمال ندارد كه دولتهاى دست نشانده عربى در برابر آمريكا و اسرائيل مقاومت كنند و با او درگير شوند.
در رويارويى با آمريكا و اسرائيل، تنها اميدى كه وجود دارد، ملتها هستند.