هندوستان، مصرف كالاهاى غربى را تحريم كنيم؛ بلكه مىگويم ماشينآلات صنعتى و كشاورزىِ مورد نياز خودمان را از خارج وارد كنيم؛ اما بكوشيم تا روز به روز وابستگى اقتصادى خود به خارج را كاهش دهيم.
سومين نكته در باره رسانههاى محترمِ گروهى است؛ همين راديو و تلويزيون و روزنامهها. اينها مرتباً اعلام و تبليغ مىكنند كه فلان كالاى لوكسِ ژاپنى وارد شده است؛ با سرعتِ هر چه بيشتر براى خريدنِ آنها بياييد كه تمام مىشود. چه خبر است؟!
چرا اينها اين قدر مصرف گرايى، آن هم مصرفِ كالاهاى لوكس خارجى را تشويق مىكنند؟ واللّه اين كار، صدمه زدن به مملكت است. بايد مصرف گرايى را كنار بگذاريم و قناعت را پيشه كنيم.
اگر تاريخ كشورهاى ديگرِ دنيا را هم مطالعه كنيم، مىبينيم هر جامعه پيشرفته كنونى وقتى در مرحله اقتصادىِ امروزِ ما بودند، مصرف گرا نبودند و دنبالِ مصرفِ اشياى لوكس خارجى نمىرفتند، بلكه قناعت پيشه مىكردند.
اين مطلب نيازمندِ بحث مفصلى است.
اما چون هوا گرم است، سخنانم را كوتاه مىكنم كه برادران و خواهران عزيز اذيت نشوند.
برادرانى كه با افتخار خبر از رشد صادرات غير نفتىِ امسال نسبت به سالهاى گذشته مىدهند، شايد بسيار بهتر از من مىدانند كه صادرات غير نفتى، زمانى ارزشمند و صحيح است كه سببِ كمبود كالاهاى ضرورى و مورد نياز مردم در داخل كشور و افزايش قيمتِ آنها نشود.
اگر صادرات كالاهاى مورد نياز مردم، مانند سيب زمينى، پرتقال و ... سبب كمبود عرضه داخلى و افزايش قيمتِ اين كالاها در داخل كشور شود و در نتيجه فقراى جامعه حتى نتوانند سيب زمينى هم بخرند كه با نان بخورند، چنين صادرات غير نفتى، درست و در جهتِ اصلاح اقتصاد كشور نيست.
در صادرات غير نفتى بايد كالاهاى مازاد بر مصرفِ مردم صادر شود، نه اينكه نانِ سفره مردم برداشته شود و صادر گردد.
اخيراً ديده مىشود كه بعضى افراد، بسيار تمايل دارند كه كارگران ايرانى براى كار كردن به ژاپن بروند، در آنجا كار كنند و درآمدِ خود را به صورتِ ارز به ايران برگردانند. يعنى همچنان كه افغانىها به ايران مىآيند و با خود ريال مىبرند، ايرانىها هم به ژاپن بروند و با خود ارز بياورند. طرفداران اين نظريه، تشويق و تبليغِ فراوانى در موردِ آن انجام مىدهند.
در اين مورد حتى گفته مىشود كه وزارت كار، دفترى در ژاپن تأسيس كند كه رفتنِ كارگران ايرانى به ژاپن را تسهيل نمايد تا كارگران ايرانى بتوانند به طور منظم و مرتب به ژاپن بروند و از آنجا ارز وارد كشور نمايند.
من در گذشته مطالعاتى در باره اقتصاد مصر انجام دادم كه ببينم كشور مصر كه نفت ندارد، چگونه اقتصاد خود را اداره مىكند.
ديدم كه مصر از طريق صادرات نيروى انسانى، قسمتى از ارزِ مورد نياز خود را تأمين مىكند. كشور مصر، نيروى انسانى براى مديريت، كارگرى و حتى رقاصى صادر مىكند. به عربستان سعودى، كارگر و مدير صادر مىكند و به لبنان، رقاص!
اما فرستادنِ كارگر به ژاپن يك سلسله پيامدهاى فرهنگى دارد كه نبايد از آنها غفلت كنيم و نسبت به آنها بىتفاوت باشيم.
فردى كه به ژاپن رفته است و مىخواهد ارز حاصل از كارگرىِ خود را به ايران بياورد، تنها بر نمىگردد بلكه فسادهاى اخلاقىِ ژاپن را هم با خود مىآورد.