اگر چنين است، پس آيا ما هم موظفيم كه اسلام، قرآن، انقلاب اسلامى ايران و كارهاى خيرِ مختلف را با دروغگويى تبليغ كنيم؟!! اين برداشت از تبليغ و برداشت مشابهِ آن از سياست، غلط است؛ زيرا سياست و تبليغ دين، كارهاى مشروعى هستند، اما دروغگويى نامشروع است.
ميزان آسيبهاى ناشى از عدم صداقت افراد با يكديگر متفاوت است. ممكن است شخصى در زندگى داراى ارتباطهاى كم و محدودى باشد، اما شخص ديگرى، ارتباطات گستردهاى داشته باشد و به عنوان مثال در يك كشور، عهدهدار مسئوليتى باشد.
اين فرد دوم اگر در گفتار و كردارش صادق نباشد، ضربه بسيار بزرگى بر جامعه وارد خواهد كرد كه شايد قابل جبران نباشد يا به سختى قابل جبران باشد. شايد خداوند مجازاتِ چنين دروغى را به سادگى نبخشد.
نگهدارى و مراعات كردن اصل صداقت، بر همه افراد، در همه كارهاى فردى و اجتماعى لازم است. اما هر چه انسان مسئوليت و سِمت اجتماعىِ بالاترى داشته باشد، بيشتر بايد مراقبِ رعايت كردنِ اصل صداقت باشد. اگر خداى ناكرده روزى مسئولان كشور، مرتكب عدم صداقت شوند، فاجعه بسيار بزرگى به وجود خواهد آمد. انسانِ صادق علاوه بر اينكه نبايد دروغ بگويد، بايد از انجام كارها و بيان سخنان مشكوك به دروغ هم پرهيز كند.
به عنوان مثال، انسان بايد از ارائه آمارهايى كه مورد تأييد مردم نيست، خوددارى كند.
همچنين ممكن است براى به وجود آمدن پديدهاى وجود دهها عاملْ مورد نياز باشد كه از ميانِ اين عوامل، برخى خارج از اختيار و كنترلِ انسان باشند. يك مسئول صادق در كشور، نبايد وعده انجام چنين كارى را به مردم بدهد؛ زيرا هر چند كه او مقصر هم نباشد، ممكن است به دليل عوامل خارج از اختيار وى، وعدهاش عملى نشود و چهره فردى و عنوان اجتماعىِ او در ميان مردم لكهدار شود.
به عنوان نمونه، ما با چشمِ خود ديديم كه حضرت امام رحمه الله دهها سال در ميان ما زندگى كرد. تا اواخر عمر، سالها در مبارزه با رژيم شاه بود. پس از پيروزى انقلاب نيز سالها در منظر و جلوِ چشم و گوشِ مردم قرار داشت.
سپس از ميان ما رفت.
مردم عشق و محبتِ بسيار زيادى به حضرت امام داشتند، آن گونه كه همه ديديم و ديديد. علتِ اين عشق خارق العاده مردم به امام چه بود؟ علتِ آن اين بود كه مردم، امام رحمه الله را به صداقت شناخته بودند.
به عنوان مثال، مردم مىشنيدند كه امامْ زاهد است؛ اما هنگامى كه به ديدار او مىرفتند يا در زندگىِ او دقت مىكردند، مىديدند كه زهدِ او بسيار بيشتر از شنيدهها است.
شنيده بودند كه امامْ قاطع است و اهل سازش نيست؛ اما در عمل، هميشه در همه صفات متعالى، او را بسيار بيشتر از شنيدهها مىيافتند.
حضرت امام همواره به كسانى كه در خدمتِ ايشان بودند، توصيه مىكردند كه مردم را در جريان امور كشور و انقلاب بگذاريد.
مىفرمودند: شما براى خدا خدمت مىكنيد، اما بايد مردم را در جريان كارها بگذاريد، تا صداقتِ شما خدشهدار نگردد.
البته من قبول دارم كه همه مسائل را نمىتوان با جزئيات كامل، به طور آشكار اعلان كرد و در برخى مواردِ استثنائى بايد از بيان آشكارِ برخى مطالب، خوددارى كرد.
اما نبايد از ترسِ تضعيف روحيه مردم و بدبين شدنِ آنها، مردم را از جريانِ همه امور كشور بى اطلاع بگذاريم.
اگر ما گرفتار چنين وسوسههايى شديم و حقايق را به اطلاعِ مردم نرسانديم، يا به گونه ديگرى به اطلاعِ مردم رسانديم، هر چند كه همان گونه كه اشاره كردم، دروغ نگفته باشيم