نظام عدل جمهورى اسلامى را به جاى آن برقرار كرد؛ جرثومه فساد طاغوت را از مرز و بوم اسلامى دور انداخت و به جاى آن، انسانهاى مسئول، متعهد، مسلمان، خداگو، خداجو و پر تلاش را به مسندِ قدرت رسانْد.
پس از پيروزى انقلاب، مسلمانان متعهد در كنار مردم، با كمال احساس مسئوليت خدايى، به انجام وظايف خود مشغول شدند.
اين مدّت بر امت اسلامى گذشت.
همه مشكلات- مشكلات كمر شكن و خانمان بر انداز- پيش آمد. ابرقدرتهاى دنيا تمام قدرت خود را بسيج كردند كه اين نظام را از بين ببرند؛ اما مشكلاتْ يكى پس از ديگرى به لطف پروردگار حل شد.
امسال وضع ما بهتر از پارسال و اين ماه بهتر از ماه گذشته و هر هفته بهتر از هفته ديگر است. الان در حالى زندگى مىكنيم كه ما خودمان هم تصور نمىكرديم اين راه را با اين همه مشكلات، در اين مدت كوتاه بپيماييم.
تنها ما نيستيم كه اين مسئله را ادعا مىكنيم، دشمنان سرسخت شما، دشمنان بى امان انقلاب هم ناچار شدهاند به اين حقيقت اعتراف كنند كه نظام جمهورى اسلامى جا افتاده، تثبيت شده، و استقرار يافته است؛ ديگر آن ياوهگويىها و آن مطالبى كه در اطراف نظام ما و راه و رسم ما و مبارزه و انقلاب ما گفته مىشد، جا ندارد و نبايد گفته شود.
مىنويسند: ايران به طور معجزهآسا از همه مشكلاتْ جَسته و راه خود را باز كرده و پيش مىرود. خداوند اين همه را بر ما ارزانى داشت؛ رحمت خدا بر روى ما باز است؛ هر روز نشانههاى رحمت خدا را با همه وجودمان مىبينيم.
در اينجا لازم است به مسئلهاى اساسى اشاره كنم و خطبه اولِ من همين يك نكته است. ما نبايد به خاطر اين همه رحمت خدا و به خاطر حلّ مشكلات و به خاطر اين توفيقاتى كه نه خود ما انتظار داشتيم و نه دنيا منتظر آن بود و الحمد للّه پيش آمد، يك مرتبه به خود مغرور شويم و پارهاى از مسائلى كه در ساير انقلابهاى دنيا پيش آمد، در ميان ما پيش بيايد.
برادران عزيز و خواهران گرامى! آنهايى كه اين سخنِ مرا حالا يا بعد مىشنوند، يا احياناً در نوشتهها مىخوانند، بدانند كه ما بايد كاملا مواظب باشيم و وحدت اين اجتماعى را كه يكدست و هماهنگ با هم، متحد و منسجم شده و در ميدانهاى مختلف- از جبهههاى نظامى گرفته تا مسائل اجتماعى و سياسى و اقتصادى و غيره، در همه جبههها- پيش مىرود، بايد حفظ كنيم.
مبادا به خود مغرور شويم و طيفها، جريانها، حركتها و شبكهها در ميان اين امّت به وجود بيايد و مشغول كار شود؛ مبادا كم كم بدبينى و اختلاف و گروهگرايى و مبارزه با يكديگر، به جان هم افتادن، به همديگر انگ زدن و همديگر را حذف كردن، ميدان را به خود اختصاص دادن، ديگران را از ميدان كنار زدن، نيروهاى اصيل انقلاب را مأيوس كردن، وحدت را از بين بردن و اين اجتماع را از داخلْ پوك و بى محتوا ساختن و متلاشى كردنْ روى بدهد كه اين گناهى غير قابل بخشش است و خداوند از اين گناه نمىگذرد.
خداوند چنين فرصتى را نمىدهد و اگر كسى در اين فكر باشد، خداوند به او جزاى بد خواهد داد. سخن من به هيچ وجه به اين معنا نيست كه در جامعه ما چنين مسئلهاى پيش آمده است. الحمد للّه اگر پيش از اين هم برخى توطئهها، دوگانگىها، اختلافها، جريانها و طيفها وجود داشتند، اينها كنار رفتند و امروز مردم مسلمانِ حزب اللهى و خطّ امامى به طور يكدست در همه جبههها و ميدانها