«وَ لا تَرْكَنُوا الَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ اوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ»[1]
[به ستمكاران ميل مكنيد كه آتش بسوزاندتان. شما را جز خدا هيچ دوستى نيست و كس يارىتان نكند.]
در نماز جمعه گذشته كه بنده در اينجا افتخارِ شركت داشتم، به يكى از اصول قرآنى يعنى قناعت و حرمتِ اسراف و تبذير اشاره كردم و مقدارى پيرامون آن صحبت نمودم. البته در هفته قبل به دليل كمبود وقت، نتوانستم مطلب را به طور كامل خدمتتان عرض كنم. اين هفته نيز مىخواهم مطالبى در باره يكى از اصول اسلامىِ ديگر يعنى حرمت تمايل و گرايش داشتن به كفار، برايتان عرض كنم. با توجه به اين مرحله از انقلاب و مسائل اجتماعى امروز كشورمان، بايد با استمداد گرفتن از اين اصل، وظيفه خود را دريابيم.
قبل از اينكه وارد اصلِ بحث شوم، مطالبى را به عنوان مقدمه خدمتتان عرض مىكنم.
ما تا كنون با عنايات و فضل پروردگار و رهبرى حضرت امام (قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ الشَّريف) دو مرحله بسيار مشكل را پشتِ سر گذاشته و دستاوردهاى بسيارى به دست آوردهايم؛ يكى مرحله مبارزه با استبداد داخلى و ديگرى مرحله مبارزه با استعمار خارجى.
مرحله مبارزه با استبداد داخلى، بسيار مشكل بود. اين مرحله از كندنِ بزرگترين كوههاى دنيا هم سختتر بود؛ اما الحمد للّه به فضل پروردگار، اين مرحله در ايران انجام شد. طاغوت از ايران رفت و نظامِ طاغوتى برچيده شد.
دومين مرحله از انقلاب ما، مبارزه با دشمنان خارجى و استعمار بود.
دشمنان خارجى، جنگ را به ما تحميل كردند، تعداد زيادى از جوانانِ ما را به شهادت رسانيدند و ويرانىهاى زيادى در كشور ما ايجاد كردند.
الحمد للّه ربّ العالمين با عنايت خداوند و استقامت و همّتِ شما، جنگ نيز سرانجامِ خوبى يافت؛ به گونهاى كه امپرياليزم جهانى ديگر دندان طمعِ خود را از ايران كشيد و فهميد كه ايران اسلامى ديگر سرزمينى نيست كه زير بار ستم آنها برود و ديگر مردم ايران، آزاد و مستقلاند.
اين دو مرحله كه انقلابِ ما پشتِ سر گذاشت، هر كدامشان از يك دنيا بزرگتر بود.
هر چند ما اين دو مرحله از انقلابمان را پشتِ سر گذاشتهايم، ساير مشكلاتمان هنوز پا بر جا است. در رژيم طاغوت، ما غارت شده بوديم. از ساير كشورهاى دنيا، عقب افتاده بوديم. آبهاى ما هرز مىرفتند.
به هر سوى كشور كه نگاه مىكردى، ويرانه بود. ملت ما فقير و بيكار بودند.
فرهنگ ما، فرهنگ استعمارى بود و خلاصه اين كه: همه جاى كشورمان، به بازسازى نياز داشت. خرابىهاى ناشى از جنگ و انقلاب نيز به ساير ويرانىهاى كشور، افزوده شدند.
اكنون ما هستيم و كوهى از مشكلات.
بايد با آنها ستيزه كنيم تا انشاءالله بر آنها غلبه يابيم. اگر روزى، فراوانىِ مشكلات و سختىهاى كار، ما را مأيوس و نااميد كند، آن روز، روزِ مرگِ ماست. ما بايد با اميد زندگى كنيم، با اميد حركت و تلاش كنيم و با اميد بجنگيم تا به نتيجه برسيم.
اگر ما بخواهيم كه حركتهاى اصلاحى و تلاشهاى ما براى حلّ مشكلات كشور به نتيجه برسند، بايد اصولى را كه قرآن بر آنها