خداوند به مناسبتهاى مختلف، آيهاى در باره حضرت على عليه السلام نازل مىفرمود تا مسئله ولايتِ حضرت على عليه السلام را تقويت كند.
علاوه بر آيات فراوانِ قرآن شريف، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز بارها تلاش مىكرد تا على عليه السلام را آنچنان كه هست، به مردم معرفى كند و مسئله ولايت و جانشينىِ او را در ميانِ مردم تقويت كند. از جمله، از ايشان نقل كردهاند كه فرمود:
[در روز قيامت از دلِ عرش به من ندا مىدهند: چه پدر خوبى است، پدرت ابراهيم خليل. و چه برادر خوبى است، برادرت على بن ابى طالب.]
يك بار هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخواست به مسافرت برود، مردى به نام محمد بن مُسلِم را جانشين خود كرد كه به امور شهر رسيدگى كند. حضرت على عليه السلام را هم مأمور كرد كه در غيابِ ايشان، به امور خانوادگى پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدگى كند.
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از شهر خارج شد، گروهى از منافقين، در شهر شايعهپراكنى و جَوسازى كردند و گفتند: اخيراً روابط پيامبر با على عليه السلام تيره شده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را دوست ندارد و نمىخواهد او را در اطرافِ خودش ببيند؛ به همين دليل، پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مسافرت، على عليه السلام را با خودش نبرده و به او گفته است:
در مدينه بمان و به كارهاى خانوادگى و تداركاتى رسيدگى كن.
على عليه السلام شتابان خدمتِ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيد و گفت: اجازه بفرماييد من هم همراه شما بيايم. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: چرا؟ على عليه السلام شايعاتى را كه منافقين در شهر پراكنده بودند، خدمت ايشان عرض كرد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام پاسخ داد: