سرنوشت افرادى كه با ما هم دين، هم مذهب، هم قبله و هم زبان هستند، بىتفاوت باقى بمانيم. گرگهاى دنيا دندانهاى طمع خود را براى بلعيدن مسلمانان شوروى سابق تيز كردهاند. غرب براى يك قطبى كردن دنيا، خوابهايى مىبيند.
حتى سعودىهاى وهابى با چند هواپيماى مملو از قرآن در ميان مسلمانانِ شوروى سابق رفتهاند و مىخواهند در آنجا پايگاهى براى خود درست كنند. من اين مطالب را از روى اطلاعِ كامل و دقيقْ خدمت شما عرض مىكنم.
ما و نظام جمهورى اسلامى ايران نمىتوانيم در مقابل سرنوشتِ هم مذهبىهاى خودمان كه دستِ نياز به سوى ما دراز كردهاند و از ما، قرآن و مفاتيح و امام جماعت و معلّمِ احكام شرع و آموزگارِ نماز و روزه مىخواهند، بىتفاوت بمانيم.
در ميان مردم كشور شوروى سابق، افراد زيادى با تمام وجودشان به اسلام، قرآن، نظام جمهورى اسلامى ايران، مقام رهبرى، رئيس جمهور و قوانين ايرانْ اعتقاد دارند.
مسلمانان شوروى سابق، مانند فرزندى كه از مادر دور مانده، پى در پى با ما تماس مىگيرند، نامه مىنويسند، تلفن مىكنند، به قم مىآيند و نواى اسيرى در غربت را سر مىدهند. آنها از ما در امور مذهبى يارى مىطلبند.
وظيفه همه ماست كه به عنوان يك مسلمان، بدون دخالت در امور سياسى كشورهاى ديگر، در همان حدى كه اشاره كردم، به مسلمانان شوروى سابق در امور مذهبى كمك كنيم.
قانون اساسىِ ما به ما مىگويد كه بايد از همه نهضتهاى اسلامى كه در دنيا واقع مىشوند، حمايت كنيم. ما نمىتوانيم نسبت به سرنوشت مسلمانان شوروى سابق بىتفاوت باشيم. اكنون آنها دستِ نياز به سوى ما دراز كردهاند.
ما در فكر حمايت از مسلمانان شوروى سابق هستيم. هر كس كه امكاناتى دارد، بايد در اين فكر باشد. مسئولان محترمِ ما هم حتماً در فكر هستند. همه افراد بايد وظيفه شرعىِ خود در برابر مسلمانان شوروى سابق را انجام دهند.
اكنون ملتهاى مسلمانى كه تا ديروز زير پرچم شوروى بودند، آزاد شدهاند.
موانع تبليغ اسلام از ميان برداشته شده است.
اكنون مردمِ آن مناطق، مسجد مىسازند، قرآن تلاوت مىكنند و در گلدسته اذان مىگويند؛ اما حكم شكّيّاتِ عادىِ نماز را بلد نيستند.
مسلمانان شوروى سابق، از نظر آموزش مذهبى، از هر جهت نيازمندند و ما بايد با تمام وجود در برابر آنها احساس مسئوليت كنيم.
سه هفته قبل، من در پايان خطبههاى نماز جمعه، چند كلمهاى به زبان آذرى با مسلمانان آذرى زبانِ شوروى سابق صحبت كردم.
به شهداى آنها درود فرستادم و به خاطر شهادتِ عزيزانشان به آنها تسليت گفتم.
پس از آن نماز جمعه، آنها نامههاى زيادى به من و ديگران نوشتند و خواهش كردند كه در پايان خطبههاى نماز جمعه چند كلمهاى نيز با زبان آذرى با آنها سخن بگوييم. من هم با اجازه شما، احساس وظيفه مىكنم كه به جاى خطبههاى عربى، چند جملهاى به زبان آذرى با آنها سخن بگويم.[1] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فى دينِ اللَّهِ افْواجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ انَّهُ كانَ تَوّاباً[2]