در مسئله سلمان رشدى چند نكته وجود دارد كه بايد به آن توجه كنيم.
نكته اول اين كه: از نظر تمام مذاهب اسلامى، سلمان رشدى يك مرتد است. از ميان مذاهب اسلامىِ مختلف مانند شيعه، سنى، هشت امامى و ديگران، نمىتوانيد هيچ مذهبى را بيابيد كه بگويد: سلمان رشدى مرتد نيست.
همچنين همه فقهاى اسلام، اتفاق نظر دارند كه حكم مرتد، اعدام و قتل است.
هيچ يك از فقهاى مسلمان نمىگويند كه دسته گل بر سينه مرتد بيندازيد.
ممكن است در يك موردى به حكم شرعىِ آن مورد، اشكال گرفته شود و گفته شود كسى كه اين حكم را صادر نموده، صلاحيتِ صدور حكم شرعى را نداشته است؛ اما كسى كه حكم سلمان رشدى را صادر نمود، از نظر علمى و تقوايى، بالاترين مقام جامعه اسلامى بوده است. (تكبير نمازگزاران)
بنا بر اين، هيچ كس قدرتِ آن را ندارد و براى هيچ كس جايز نيست كه حكم اعدام سلمان رشدى به عنوان يك مرتد را نقض كند، يا با آن مخالفت كند. اشعث در موردى به حضرت على بن ابى طالب عليه السلام اعتراض كرد و گفت: آيا حكم خدا را تعطيل مىكنى؟ امير المؤمنين در پاسخ فرمود:
«انَّى لَكَ هذا؟»، يعنى: تو چه مىفهمى كه حكمِ خدا چيست؟
جرم، برخى اوقات به وسيله «بيّنه» ثابت مىشود و برخى اوقات به وسيله «اقرار» ثابت مىشود. اگر جرم به وسيله بيّنه ثابت شود، حدّ آن قابل تأخير و تعطيل نيست.
به نظر اكثر فقهاى بزرگ، علم قاضى نيز در حكمِ بيّنه است.
بنا بر اين اگر قاضى، علم به وقوع يك جرم پيدا نمود و بر اساسِ آن، حكم به اجراى حد نمود، اين حكمِ قاضى، قابل نقض يا تأخير يا تعطيل نيست. حكم قتل سلمان رشدى از سوى حضرت امام نيز حدّ مرتد است و قابل نقض يا ترديد يا تأخير يا تعطيل نيست.
تأخير در اجراى حدود الهى براى يك ساعت هم جايز نيست. اگر مسلمانى بتواند سلمان رشدى را بكشد، بايد اين كار را انجام دهد. حتى يك ساعت هم مجاز نيست كه انجام اين كار را به تأخير بيندازد.
حتى يك ساعت تأخير در اجراى حدود الهى نيز حرام است.
سلمان رشدى هم منتظر نباشد كه فردا كسى پيدا شود و بگويد: من حكم اعدامِ سلمان رشدى را نقض مىكنم. هيچ كس حقّ نقضِ اين حكم را ندارد. (تكبير نمازگزاران) حكمِ صادر شده در مورد سلمان رشدى، جزو مسلّماتِ فقه است و هيچ ترديدى در آن وجود ندارد.
مشكل ما، مسئله سلمان رشدى نيست.
در مورد رشدى، انشاءالله جوانمردى پيدا مىشود كه حكم خداوند در باره سلمان رشدى را اجرا مىكند و نمىگذارد كه اين تكليفِ خدا بر زمين بماند.
مشكل مهمتر از سلمان رشدى كسانى هستند كه پشت سرِ سلمان رشدى سنگر گرفتهاند. آنها امروز مىخواهند پيامبرِ ما را مسخره كنند. فردا امامانِ ما را مسخره كنند.
پس فردا مىخواهند قرآنِ ما را مسخره كنند.
بعد هم مىخواهند همه چيز را مسخره كنند.
از بركتِ وجود حضرت امام رحمه الله اين راه بسته شد. از اين پس، مگر كسى دچار جنون شده باشد كه بخواهد اين راه را بپيمايد و بگويد: من پولى مىگيرم و حرفى مىزنم.
بعد هم تا آخر عمر، مخفى مىشوم.
مسئله سلمان رشدى در حقيقت، توطئه آمريكا و انگليس براى ضربه زدن به انقلاب اسلامى ايران و ضربه زدن به دين است.
مطلب ديگرى كه در اين خطبه در باره آن صحبت مىكنم، فرو پاشيدن اردوگاه كمونيسم