گروهى از مردم داراى چنين برداشتى بشوند، اين يك فاجعه است.
در ابتداى انقلاب، با وجود حضرت امام اگر ما آن وحدت و يكپارچگى را نداشتيم، معلوم نبود كه سرنوشت انقلاب چه مىشد.
اكنون ديگر حضرت امام در ميان ما نيست.
ما بايد جاى خالىِ ايشان را با برادرى و وحدت پر كنيم.
مبادا گروهى از مردم، مثلًا دانشجويان يا كارگران يا پيشهوران يا دهقانان و يا ديگران، احساس كنند كه كم كم دارند آنها را كنار مىزنند. اگر مردم چنين احساس كنند، كم كم نسبت به انقلابْ بى تفاوت مىشوند.
اول بى تفاوت مىشوند. بعد كم كم تبديل به ناراضى مىشوند.
افرادى كه ناراضى مىشوند نيز خداى ناكرده به ضد انقلاب تبديل مىشوند.
آن وقت ما بايد با تهديد و ايجاد اختناق، حكومت را حفظ كنيم. اين شيوه برخورد، غلط و غير اسلامى است.
اين مسئله، بسيار ظريف است. ممكن است انسان در ابتدا خودش متوجه نباشد، اما كم كم فكرى در جامعه ايجاد شود و تبديل به يك مشكلِ بزرگ كردد.
مسئولان رده بالاى مملكت بايد رفتارشان با همه مردم، رفتار پدرانه باشد. يك پدر، پسر خوب و متوسط دارد، پسر بد هم دارد.
پسر صالح دارد، پسر ناصالح هم دارد.
هر پدرى بايد با هر كدام از فرزندانش، رفتارى متناسب با او داشته باشد.
وقتى كه مسئولان كشور، ما را براى شركت در رژه، نماز جماعت و جمعه يا اعزام به جبهه و شركت در جنگْ دعوت مىكنند، همگى دعوت مسئولان كشور را پذيرا مىشويم. در ميدان فعاليتهاى اقتصادى كار مىكنيم. در جبهه، سلاح به دست مىگيريم و مىجنگيم.
الحمد للّه اكنون كه ما در دوران بازسازى هستيم، هنوز در جامعه ما، وضعيتِ محدود كردنِ آزادىهاى قانونىِ مردم، پيش نيامده است؛ اما من بر خودم لازم دانستم كه اين مطالب را به عنوان يك هشدار، خدمتتان عرض كنم.
چون فرصتِ كمى باقى مانده است، اين نكته آخر را خيلى كوتاه خدمتِ شما عرض مىكنم.
ما همگى شاهديم كه دولت، شبانهروز زحمت مىكشد و از آبروى خود براى بازسازى كشور، سرمايهگذارى مىكند. مردم ما نيز با يك دنيا اميد، در انتظار حلّ مشكلات هستند. مردم بايد در بازسازى كشور، با دولت همكارى كنند.
هر چند دولت ما، خود به آرمانها و ارزشهاى انقلاب توجه دارد، با وجود اين، خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد:
تذكر من در اينجا، اين است كه بايد در حلّ مشكلات اقتصادى، اصول اسلام و انقلاب را فراموش نكنيم.
حلّ مشكلات كشور، بايد در مسير رفع استضعاف باشد. مشكلات اقتصادى كشور را به دو روش مىتوان حل نمود. در روش اول، اقتصاد رشد مىكند و شكوفا مىشود؛ اما در نتيجه، شكوفايى اقتصاد به نفع گروه سرمايهدار و به ضرر گروهِ پا برهنه تمام مىشود.
ما با سرمايهدار مخالف نيستيم. با ثروتمند هم مخالف نيستيم. اينها در جامعه وجود داشته باشند؛ اما جهتگيرى برنامههاى اقتصادى دولت، بايد به نفع كسانى باشد كه سَرپناه ندارند، پولِ داروى فرزندانشان را ندارند.