از صدر اسلام تهيه شده است؛ امّا گذشتِ روزگار و نبودن قدرتِ حكومت در دست ما و پياده نشدن نظام، سبب شده است تا در سطح عموم، آشنايى كامل با مسائل حكومتى نداشته باشيم.
براى شناخت نظر اسلام در مسائل حكومتى و اجتماعى، بايد از روايات و منابع اسلامى استفاده كرد؛ پارهاى از رواياتِ نقل شده از معصومين، در اين زمينه است.
بعضى از آنها مختصر و بعضى ديگر نسبتاً مفصّل و جامع و داراى ابعاد مختلف است.
از مطالبى كه نسبتاً به طور جامع نقل شده است، سخنرانىهاى حضرت على عليه السلام است.
من جملاتى از اوايل نامه حضرت على عليه السلام به مالك اشتر را يادداشت كردهام و امروز در خطبه اوّل به حضور برادران و خواهران گرامى عرض مىكنم.
[مالك! بدان كه من تو را به شهرهايى مىفرستم كه دولتهاى پيش از تو در آنها به داد يا ستم فرمان راندهاند، و مردم در كارهاى تو چنان مىنگرند كه تو در كارهاى واليانِ پيش از خود مىنگريستى و در باره تو آن مىگويند كه در باره آنان مىگفتى.]
وضعيت آن روز كشور مصر كه امير المؤمنين عليه السلام در مورد آن سخن گفتهاند، بسيار شبيهِ امروزِ ايران بوده است.
مصر، سرزمين پهناورى بوده كه تاريخ طولانى و پر ماجرايى داشته است. نظامها، انسانها، اشخاص، دولتها آمدهاند و رفتهاند تا امروز نظامى به نام نظام اسلامى در آن بر پا شده است. پس از مدتها گذشت زمان، مالك اشتر به آن سو مىرفت تا نظام اسلامى را در تحت ولايت مطلق على بن ابى طالب پياده كند.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: مالك! بدان كه مردم مواظب تو هستند، همچنان كه شما مواظب پيشينيان بوديد. آنان در باره شما قضاوتها مىكنند، حرفها مىزنند و سخنها مىگويند، همچنان كه شما در باره واليانِ پيش از خود قضاوت مىكرديد و سخن مىگفتيد.
افكار عمومى را ناديده نگيريد! مردم را در محاسبههايتان به حساب آوريد! فكر مردم، برداشت مردم، رضايت مردم و غضب مردم در سرنوشت حكومت شما نقش تعيين كننده دارد.
در به حساب آوردنِ مردم و اهميت نظر مردم، اين جملات را فرمودهاند:
[نيكوكاران را به نام نيكى توان شناخت كه خدا از ايشان بر زبانهاى بندگان جارى مىسازد.]
مطالبى كه در زبان مردم، در گفتگوى مردم، در قضاوت مردم و بندگان خدا كه امّت اسلامى را تشكيل مىدهند، جارى مىشود؛ به اين مطالب در باره صالحين و اثبات صالح بودن آنها استدلال مىگردد.