پنج سال قبل، قطعنامه را مىپذيرفت، به نفع ايران بود.
اكنون با هم به بررسىِ اين ايرادها و پاسخ به آنها مىپردازيم. در باره اشكال چهارم، همين الان مىگويم كه اين ايرادِ آنها غلط است و وقتِ پذيرش قطعنامه، همين الان بوده است. اگر قبلا قطعنامه را پذيرفته بوديم، اين همه بركات نداشت.
آنها كه مىگويند، ايران جنگ را باخت و از روى ضعف، قطعنامه را پذيرفت، به آنها مىگوييم: اگر قبولِ قطعنامه به معناى باختنِ جنگ باشد، صدام قبل از ما جنگ را باخته است زيرا او قبل از ما قطعنامه را پذيرفت. هر چند كه حالا بازى هم در مىآورد.
خوب، صدام جنگ را باخته است. ما هم باختهايم. پس چه كسى جنگ را برده است؟!
اگر ايران تهاجم احمقانه صدام به خاك ايران را دفع نكرده بود و او را مجبور نكرده بود كه اينچنين سرافكنده از جنوب و غربِ كشورمان بيرون برود، ممكن بود به ذهنِ كسى خطور كند كه ايران از روى ضعف، قطعنامه را پذيرفته است؛ اما دفاع پيروزمندانه شما، جواب دندانشكنى به كسانى است كه مىگويند: ايران از روى ضعفْ قطعنامه را پذيرفته است.
ايران هنوز هم قدرتِ جنگيدن دارد.
هنوز هم مىتواند بجنگد و دشمن متجاوز را سرِ جاى خودش بنشاند. (تكبير نمازگزاران)
همچنين گفتند: با قبول قطعنامه از سوى ايران، ديگر صدور انقلاب تمام شد. اگر ما مىخواستيم انقلابمان را با شمشير صادر كنيم، بله، ما از شمشير دست برداشتيم. اما مگر ما مىخواستيم انقلابمان را با شمشير صادر كنيم؟
اگر ما مىخواستيم انقلابمان را با شمشير صادر كنيم، از اولِ پيروزى انقلاب، شمشير به دست مىگرفتيم. چه كسى در دنيا نمىداند كه اين شمشير را به اجبار به دست ما دادند؟
چه كسى در دنيا نمىداند كه اين جنگ را به ما تحميل كردند؟
ما چه زمانى براى صدور انقلاب، جنگ را شروع كردهايم كه معناى قبولِ قطعنامه، اين باشد كه ديگر نمىخواهيم انقلاب را صادر كنيم؟ ما هرگز خواهانِ صدور انقلاب به وسيله زور و جنگ نبودهايم.
ما مىخواهيم در گوشهاى از كره زمين، احكام اسلامى اجرا شود. حكومت اسلامى جا بيفتد و منطق اسلامى روشن شود تا مردم، نظام حكومتى اسلام را همان گونه كه در زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بود، ببينند. آن وقت همه ما خواهيم ديد كه مردم همان گونه كه در صدر اسلام، در مدينه به حكومت اسلامى پيوستند، در اين زمان هم به حكومت اسلامى خواهند پيوست.
ما منطق و استدلال داريم و با بيان و سخن، از آرمانهاى خود دفاع مىكنيم. ما مىخواهيم در ايران يك الگوى عملى از اسلام ارائه دهيم. ما هرگز نخواستهايم به وسيله توپ و تانك، انقلابمان را صادر كنيم. اين جنگ را به ما تحميل كردند. اگر اين جنگ تمام شود، جنگ تحميلى تمام شده است نه انقلاب و نه صدور انقلاب. (تكبير نمازگزاران)
يكى از بركات اين قطعنامه، حلّ مشكلات تبليغاتىِ ما در خارج از كشور بود. ما در خارج و داخلِ كشور در همه ابعاد با استكبار جهانى و صدام و منافقين در حال جنگ بودهايم.
در خارج از كشور، دشمن به دو شكل به ما حمله كرد و به حقوقِ ما تجاوز نمود. اولين شكل، تجاوز نظامى بود. صدام با پشتيبانى و حمايتِ استكبار جهانى، به ايران تجاوزِ نظامى نمود. شكل دومِ حمله آمريكا عليه ايران،