[بر آنان كه گفتند: پروردگار ما «اللّه» است و پايدارى ورزيدند، فرشتگان فرود آيند كه مترسيد و غمگين مباشيد؛ شما را به بهشتى كه وعده داده شده، بشارت است.]
عِبادَ اللّه اتَّقُوا اللَّه! بندگان خدا، پرهيزكار باشيد! تقوا وسيله سعادت و ريسمان استوارِ پروردگار است. سعادت دنيا و خلاصى از عذاب خداوند در آخرت، به وسيله تقوا است. نجات و رستگارى مردم، به وسيله تقوا است. خداوند به همه ما توفيق بدهد كه متقى باشيم و بتوانيم مقامِ تقوا را احراز كنيم.
صحبت امروز من، در باره موضوعى است كه موضوع روزِ ايران و دنيا است. امروز، همه دنيا منتظرند كه ببينند شوراى امنيت چه قطعنامهاى صادر مىكند.
شوراى امنيت با اين نشست و تلاش براى صدور قطعنامه پيرامون جنگ ايران و عراق، در برابر يكى از حساسترين آزمونها و مسئوليتهاى خود قرار گرفته است.
اگر شوراى امنيت به طور عادلانه، عاقلانه، منطقى، انسانى، حكيمانه و منصفانه با جنگ ايران و عراق برخوردار كند، حيثيت و آبرو براى شوراى امنيت حاصل خواهد شد و مستضعفان و محرومان جهان و ملتهاى دنيا به او اميدوار مىشوند و اعتماد مىكنند و اين مرجع بين المللى را در جايگاه خود قرار مىدهند.
اگر شوارى امنيت در صدور اين قطعنامه تحت نفوذ ابرقدرتها قرار بگيرد و منافع خود يا بعضى از اعضايش را بر حق و عدالت و انصاف و منطق و عقل، مقدّم كند و اگر بر خلاف همه موازين پذيرفته شده بين المللى، اظهار رأى كند، يك خدشه و ضربه مهلكِ ديگر به پيكر و حيثيت و اعتبارِ اين مرجع مجروحِ بين المللى وارد خواهد شد.
اگر شوراى امنيت مرتكب چنين اشتباهى شود، همه مردم دنيا از آن مأيوس مىشوند و ثابت خواهد شد كه اين گونه مراجع و محافل بين المللى براى حفظِ حق و عدالت نيستند بلكه هدفِ آنها، حفظ منافع ابرقدرتها است.
اكنون شوراى امنيت بر سرِ يك دو راهى قرار گرفته است. عقل حكم مىكند كه وقتى انسان مىخواهد داورى و قضاوت كند، بايد دو طرف نزاع و موضعِ آنها و موضوع مورد نزاع را به طور روشن بشناسد و تشخيص بدهد.
دبير كل سازمان ملل مدّعى است كه از نظريات دو طرفِ درگير، به طور روشن و بدون هيچ ابهامى، آگاه شده است.
در مسافرتِ اخير ايشان به ايران، در ملاقاتهايى كه با مسئولان جمهورى اسلامى ايران داشت، موضع ايران به طور صريح و روشن براى ايشان بيان شده است. بنا بر اين، هيچ گونه بهانهاى هم براى دبير كل سازمان ملل و شوراى امنيت باقى نمانده است.
ما ملتى هستيم كه به كشور و استقلال و آب و خاك ما تجاوز شده است. هنگامى كه صدام به ايران حمله كرد، انقلاب ما هنوز تقريباً نوزده ماهه بود و مراحل اوّليّهاش را طى مىكرد. در آن زمان، ما گرفتار مسائل و مشكلات داخلى خودمان از قبيل مشكلات كردستان، تركمن صحرا، گروهكها، ليبرالها، سلطنتطلبها، وابستگان به دربار شاه و امثال آنها بوديم.
نيروهاى بعثى به خيال اينكه به زودى به خواستشان مىرسند، ناجوانمردانه به كشور ما حمله كردند اما به لطف خداوند، ناكام شدند.