را با همين فهرستى كه من عرض كردم، اجرا كنيم. آنچه من عرض كردم، تنها يك نِماى مختصر از نظام حقوقى اسلام بود.
ما طرفدار رعايت حقوق بشر هستيم، اما نه حقوق بشر آمريكايى يا حقوق بشرِ سازمان ملل. سازمان ملل از يك طرف مىگويد: همه انسانها با هم برابرند؛ اما از طرف ديگر مىگويد: حق وتو در شوراى امنيت، تنها متعلق به پنج نفر است!
اگر همه انسانها با هم مساوى هستند، پس چرا حق وتو، تنها متعلق به پنج نفر است؟
چطور ممكن است كه همه انسانها- از سياه و سفيد، مسلمان و كافِر، ايرانى و غير ايرانى- با هم مساوى باشند؛ اما وقتى در شوراى امنيت، دستِ يكى از آن پنج نفر به عنوان «وِتو» بالا مىرود، حقّ همه نابود شود و حرف و رأى همه، از ارزش و اعتبار ساقط گردد؟! مگر آن پنج نفر با بقيّه انسانها مساوى نيستند؟ مگر آن پنج نفر، گل سرسبد عالَم انسانيت هستند؟!
همچنان كه گفتم، ما طرفدار رعايت و اجراى حقوق بشر هستيم، اما نه حقوق بشر ستمگرانه آمريكايى و سازمان مللى، بلكه حقوق بشر اسلامى.
اگر ما واقعاً نظام حقوقىِ اسلام را در ايران اجرا كنيم، ديگر جامعه دو قطبى نخواهيم داشت. در جامعهاى كه حقوق اسلامى در آن تحقق يابد، ديگر مستضعف و فقير و درمانده و محروم و تهيدست يافت نمىشود و يك جامعه مطلوب به وجود مىآيد.
ما نمىخواهيم از شرق و غرب، دستور العمل و الگو بگيريم. ما مىخواهيم حقوق اسلامىِ مردم در بخشهاى مختلف را تحقق ببخشيم. به عنوان مثال، در بخش آموزش و پرورش، يك فرد مسلمان كه در جامعه اسلامى زندگى مىكند، چه حقوقى دارد؟ چه ميزان از امكانات تحصيلى و تا چه حدّى بايد در اختيار او باشد؟
آيا تربيت، حقّ افراد يك جامعه اسلامى است؟ چگونه بايد آنها را تربيت كرد؟
مردم در مقابل معلم و آموزش و پرورش، چه وظيفهاى دارند؟
اگر ما بر اساس ارزشهاى اصيل اسلامى به اين پرسشها پاسخ دهيم، اگر نظام حقوقى اسلام را با همه انسجام و گستردگىاش در جامعه اجرا كنيم، مشكلات ما در آموزش و پرورش برطرف خواهد شد.
رسانههاى گروهى بايد ببينند بر اساس اسلام، مردم چه حقى بر عهده آنها دارند؟
اگر رسانههاى گروهى به شكلِ يك وسيله تفريحىِ سرگرم كننده و نه گمراه كننده در بيايند، آيا حق مردم بر رسانههاى گروهى را رعايت كردهاند يا بر آنها ستم نمودهاند؟
آيا رسانههاى گروهى از نظر اسلام عهدهدار وظيفه خاصى هستند؟ آيا مردم حقّ بخصوصى بر عهده رسانههاى گروهى دارند؟ يا اينكه رسانههاى گروهى مجازند هر برنامهاى را كه خواستند پخش و منتشر كنند.
آيا رسانههاى گروهى مجازند كه به خط و خط بازىها دامن بزنند و دشمنىها را زياد بكنند؟ آيا رسانههاى گروهى مجازند كه وحدتِ جامعه را از بين ببرند؟
آيا رسانههاى گروهى بايد وسيله تعليم و تربيت و تبليغِ حق باشند؟
آيا رسانههاى گروهى موظفاند كه اطلاعات سياسى-/ اجتماعى و اطلاعات عمومىِ دنيا را با قيمت ارزان در اختيار مردم قرار دهند؟
يا اين رسانههاى گروهى مجازند هر چه خواستند، بگويند و منتشر كنند!
به هر حال، من معتقدم كه در سازندگى جامعه بر اساس اسلام، و در بازگشت به اسلام، بايد از نظام حقوقىِ اسلام شروع كنيم تا بتوانيم با يك حركت عميق و فراگير، فرهنگ