اگر دولتهاى استكبارى واقعاً نمىخواهند در اين منطقه جنگ شود، چرا بمبهاى شيميايى را در اختيار صدام مىگذارند؟ چرا شعلههاى آتش جنگ را برافروختهتر مىكنند؟ اگر شما دولتهاى استكبارى، در منطقه و در جنگ دخالت نكنيد، در مدت كمتر از ده روز، جنگ پايان مىيابد.
علت ادامه يافتن و طولانى شدن جنگ، اين است كه در آن سوى جبهه، آمريكا و شوروى و ارتجاع منطقه، همگى زير پوشش صدام به جنگِ ما آمدهاند و اكنون نيز در حالِ جنگ با ما هستند.
مىگويند: ارتجاع منطقه ناچار است از صدام حمايت كند، براى اينكه اگر شما ايرانىها فكرتان از صدّام فارغ شد، نوبتِ آنها فرا مىرسد و آنها در خطرند. اين تحليل هم بر اساس بينش و فرهنگِ غربى است.
ما از اوّل گفتهايم و هنوز هم مىگوييم:
نه آب، نه خاك و نه منطقه نفوذ و نه هيچ چيزِ ديگر نمىخواهيم.
اين اصلِ هزار و چهارصد ساله ماست.
وقتى كه معاويه راهِ آب را مىبندد، حضرت على عليه السلام راهِ آب را مىگشايد؛ باز معاويه مىبندد، باز على عليه السلام مىگشايد.
مالك اشتر اعتراض مىكند كه اين چگونه جنگى است؟
ما نمىتوانيم با اين گونه جنگيدن، پيروز شويم؛ معاويه از همه امكانات استفاده مىكند، شما نمىگذاريد ما هم از همه امكاناتْ استفاده كنيم.
حضرت على عليه السلام فرمود: مالك! ما اصولى داريم. اصلًا چرا ما با معاويه مىجنگيم؟
براى اينكه كسى راهِ آب را بر ديگرى نبندد؛ ما نمىتوانيم راهِ آب را ببنديم.
اگر ما با صدّام مىجنگيم، به اين دليل است كه او متجاوز است. اگر طرفدارانِ دروغينِ صلح و ارتجاع منطقه مىگويند:
نبايد با متجاوز جنگيد؛ اين حرف و دليل را هيچ عاقلى نمىپذيرد و اگر مىگويند: صدام متجاوز نيست؛ اين حرف هم قابل قبول نيست؛ زيرا ما تا كنون هرگز با غير متجاوز نجنگيدهايم تا به فرضِ غير متجاوز بودنِ صدام با او نجنگيم.
ما روى اصول حركت مىكنيم.
آمريكا مىگويد: منافع ما در خاورميانه و خليج فارس به خطر افتاده است؛ امّا ما تا نفس مىكشيم، هيچ منافعى براى آمريكا در منطقه خودمان قائل نيستيم. (تكبير نمازگزاران)
اين چه منطقى است كه بر اساس آن، آمريكا از آن طرفِ دنيا آمده و مدّعى است كه در اينجا منفعت دارد؛ امّا من در خانه خودم منافع ندارم؟ چه كسى مرزِ اين منافع را تقسيم كرده است؟ مدرك اين تقسيمِ مرزهاىِ منافع چه بوده است؟ منشأ اين حقوقى كه آمريكا ادعا مىكند چيست؟
آمريكا خيال مىكند اگر چند تا موشك به صدام بدهد، منافعش در منطقه تأمين مىشود.
آمريكا و هر كشور استكبارى جهان، انگلستان و هر دولت استعمارى جهان، شوروى و هر سوسيال امپرياليست ديگر، بايد بدانند كه از اين پس در آن مناطقى كه صداى انقلاب اسلامى به آنجا رسيده و اصول اسلام در آنجا پذيرفته شده، براى آنها هيچ حقى پذيرفته شده نيست. (تكبير نمازگزاران)
اگر استكبار جهانى از منطق زور در جاهاى ديگر نفع برده است، در اينجا هم پيروز خواهد شد. اگر در لبنان و ويتنام نفع برده است، اگر در جاهاى ديگر نفع برده است، در اينجا هم پيروز مىشود؛ نه در آنجاها نفع بردند و نه در اينجا پيروز خواهند شد.