فكرها و امكاناتى كه در اختيار دارند، همكارى و معاضدت كنند تا مشكل حل شود.
اين گونه، مشكلات را مطرح كردنْ هم اسلامى است و هم صحيح و مردمى است و هم بايد حتماً انجام شود.
من از اين نقطه نظر دوم، عرض مىكنم:
برادران و خواهران! ما در سطح اين مملكت با مشكلاتى روبرو هستيم. از هفته گذشته تا كنون، مسئله جنگ فرقى نكرده است.
همچنان كه در هفته گذشته گفتم:
اولين مسئله ما، مسئله جنگ است؛ هنوز هم بايد بگويم: اولين مسئله ما، مسئله جنگ و پيامدهاى آن است.
ما هنوز شهيد مىدهيم. هنوز خون مردم ما ريخته مىشود. هنوز خاك ما در دست دشمن است. هنوز دشمن در خانه ماست.
هنوز جوانهاى ما در مقابل سلاحهاى مخرّب، سينههايشان را سپر كردهاند. هنوز ما احتياج به بسيج نيروها داريم. نيروهاى مالى و انسانى و سياسى جامعه، نه تنها در مسئله بسيج نيروها براى جنگ، بلكه در همه مسائل بايد همكارى كنند تا به كمك يكديگر مشكلات كشور را حل كنيم.
مشكل ديگر ما، امنيت اجتماعى است.
در كرمان، زنجان، گيلان، سياهكل، مشهد، اصفهان، در گوشه و كنار تهران و در جاهاى ديگر، مسائل و گرفتارىهايى در ارتباط با امنيت اجتماعى پيش مىآيد.
مسئله قانونشكنىها، عدم احترام به قانون، مقاومت در مقابل قانون از طرف دستهها و گروههاى مختلف، مسئله گرانى، احتكار، قاچاق، مسئله دخالت افراد غير مسئول و متفرقه در كار ارگانها و نهادها، اينها همه، مشكلات جامعه ما هستند. همه ما وظيفه داريم كه اين مشكلات را حل كنيم.
گاهى دادِ دوستان، برادران و خواهران ما بلند مىشود كه چرا قوه قضائيه كارى نمىكند؟ چرا عكس العمل نشان نمىدهد؟ چرا نمىگيرد؟ چرا نمىبندد؟
مسئله من، مسئله شماست و مسئله شما، مسئله من است. از كِىْ ما از همديگر جدا شديم؟ از كِىْ در ميان من و شما مرز قرار دادند؟! بياييد درد ما را درك كنيد.
من به همه آنهايى كه مىگويند:
«چرا قوه قضائيه قاطعيت نشان نمىدهد؟»، حق مىدهم. آنها هم به من حق مىدهند كه چهار كلمه حرف هم، من بزنم.
من مىگويم: برادر و خواهر عزيز! شما كه نامه مىنويسيد و گله مىكنيد و از دستگاه قضائى انتظارِ قاطعيت داريد، چرا اين را در يك جا مىخواهيد و در جاى ديگر نمىخواهيد؟ چرا وقتى يك طرف زد، داد بلند مىشود؛ ولى وقتى طرف ديگر زد، داد بلند نمىشود؟! به وحدانيت خدا قسم، هر وقتْ شما خواهران و برادران، اين موضعگيرىها را كنار گذاشتيد، حلّ مشكل، كار چندان دشوارى نيست.
مشكل از جاى ديگر است. مقدارى روشنتر بگويم، دستگاه قضائى مىخواهد قاطعيت نشان دهد. به گمان شما، قاطعيت تا كجا بايد پيش برود؟ قاطعيت بايد در مقابلِ آن چماقدار- به اصطلاح شما- كه چماق به دست گرفته و اوضاع را در هم ريخته، اعمال شود؟ يا در مقابل كسى كه جَو را ناسالم كرده و چماق به دست چماقدار داده است؟ (تكبير نمازگزاران)
من خطبه مىخوانم و در عين حال كه از تأييدهاى شما از سر تا قدم متشكرم، عنايت بفرماييد كمتر تأييد كنيد؛ به عرايضم گوش فرا دهيد؛ آنچه درست است، قبول كنيد