تفصيلى كه خواهد آمد موالات عرفى داشته باشد يعنى طواف را به گونهاى پىدرپى انجام دهد كه عرفاً بر هفت دور گرديدن او يك طواف صدق كند و لازمه اين كار آن است كه در ميان دورهاى طواف و نيز اجزاى يك دور، مكث طولانى نكند.
مسأله 587) در بين طواف دراز كشيدن يا نشستن براى رفع خستگى مانعى ندارد؛ ولى نبايد آن قدر طول بكشد كه موالات عرفيّه به هم بخورد.
مسأله 588) اگر طواف كننده در اثناى طواف به علّت اقامه نماز جماعت يا عذرى ديگر مانند بيمارى يا حيض يا حدث بىاختيار از ادامه طواف معذور شود و تا رفع عذر و ادامه طواف فاصله زيادى بيفتد و موالات عرفى به هم بخورد اگر قبل از سه شوط و نيم باشد، بايد طواف را از سر بگيرد و اگر پس از سه شوط و نيم و پيش از اتمام شوط چهارم باشد احتياطاً طواف را تمام كند و نماز بخواند و طواف و نماز را از سر بگيرد. و اگر پس از پايان دور چهارم باشد اتمام طواف كافى است.
مسأله 589) قطع طواف به اين معنا كه انسان در ميانه طواف آن را رها كند و بقيّه آن را بجا نياورد تا موالات عرفى به هم بخورد، در طواف واجب چنانچه بدون عذر و از روى دلبخواهى باشد مكروه است و قطع نكردن آن موافق با احتياط استحبابى است، ولى قطع