اين كه هر پديده و ساختهشدهاى احتياج به آفريننده و سازندهاى دارد امرى واضح و روشن است. وقتى معلولى ايجاد شد هركس دنبال علت آن مىگردد؛ حتّى اگر كسى به صورت نوزادى فوت كند، نوزاد چشمان خود را بازكرده، با چرخش چشمانش به دنبال شخص فوت كننده مىگردد. هر كدام از ما با ديدن يك دوربين عكاسى مجهز و يا يك دستگاه كامپيوتر يقين پيدا مىكنيم كه آن را سازندهاى ماهر و زبردست ساخته است. اگر كسى به شما بگويد: اين دوربين عكاسى خود به خود و به طور اتفاقى و تصادفى اين طور ساخته شده و اصلًا سازندهاى ندارد، بلافاصله با خود مىگوييد: اين شخص عقلش را از دست داده است. با ديدن يك نقاشى زيبا فوراً انسان سراغ نقاش آن را مىگيرد و مىپرسد: كدام هنرمندى اين نقاشى زيبا را خلق كرده است؟
حال كه هيچ چيزى در اين جهان نمىتواند بدون سازنده باشد، خود اين جهان باعظمت نيز نمىتواند بدون آفريننده باشد. آيا كسى باور مىكند كه كوههاى سر به فلك كشيده و درياها و اقيانوسهاى بزرگ و