صداى اذان كه به هنگام نماز به طور مرتب در شبانهروز از گلدستههاى شهرهاى اسلامى طنينافكن مىشود، همچون نداى آزادى و نسيم حياتبخش استقلال گوشهاى مسلمانان راستين را نوازش مىدهد و بر جان بدخواهان نگرانى و اضطراب مىافكند. شاهد اين كلام اعتراف صريح «گلادستون» يكى از سياستمداران طراز اول انگليس در عصر خودش مىباشد كه در برابر جمعى از مسيحيان چنين اظهار مىكند:
«تا هنگامى كه نام محمد در مأذنهها و گلدستهها بلند است و كعبه پابرجاست و قرآن رهنما و پيشواى مسلمانان است امكان ندارد پايههاى سياست ما در سرزمينهاى اسلامى استوار و برقرار گردد.»[1] ولى بايد توجه داشت همانطور كه باطن اذان و محتويات آن دلنشين و زيباست، بايد آن را با صورتى زيبا و صدايى خوب ادا نمود. اينطور نباشد كه به خاطر صداى ناهنجار گوينده اذان شيوايى اذان پايمال گردد. سعدى در ضمن داستانى كوتاه به اهميت اين مطلب چنين اشاره مىنمايد: «ناخوش آوازى به بانگ بلند قرآن همى خواند، صاحبدلى بر او بگذشت، گفت: ترا مُشاهره[2] چند است؟ گفت: هيچ، گفت: پس اين زحمت خود چندين چرا همى دهى؟ گفت: از بهر خدا مىخوانم، گفت:
البته نبايد اذان و اقامه با آوازى كه در مجالس فساد و لهو و بازيگرى مرسوم است گفته شود.
به هر حال براى نمازگزار- چه زن و چه مرد- مستحب است پيش از شروع نمازهاى واجب شبانهروزى، خواه مسافر باشد يا خير، نمازش ادا باشد يا قضا، ابتدا اذان و پس از آن اقامه بگويد.
چگونگى اذان
«اذان» داراى هجده جمله است به ترتيب زير: 1- چهار مرتبه