اوّل: آن كه انسان براى اثبات يا نفى چيزى سوگند ياد كند، مثلًا بگويد: «وَاللَّه، چنين بوده» يا «وَاللَّه، چنين نبوده». اين گونه سوگندها اگر راست باشد كراهت دارد و اگر دروغ باشد گناه كبيره است، ولى كفّاره ندارد و اگر براى اين كه خودش يا مسلمان ديگرى را از شرّ فرد ظالمى نجات دهد به دروغ سوگند ياد كند، اشكال ندارد، بلكه گاهى واجب مىشود، ولى اگر مىتواند «تَوْريه» كند و توجّه به آن دارد، احوط آن است كه «تَوْريه» نمايد[1].
دوم: آن است كه انسان براى انجام يا ترك كارى در آينده سوگند ياد كند و به اين وسيله انجام يا ترك آن كار را بر خود واجب گرداند، به عنوان مثال بگويد: «وَاللَّه اگر به پدرم احترام نكنم، به فقير صدقه مىدهم» يا بگويد: «واللَّه اگر سيگار بكشم، يك روز روزه مىگيرم» در اين صورت آن عمل بر او واجب مىشود و اگر از روى عمد مخالفت كند، بايد كفّاره بدهد و آنچه در مسائل آينده مىآيد، مربوط به نوع دوم است.
«مسأله 3301» سوگند صحيح داراى چند شرط است:
اوّل: كسى كه سوگند مىخورد بايد بالغ و عاقل باشد و اگر مىخواهد راجع به مال خود قسم بخورد، بايد سفيه نباشد- اگرچه حاكم شرع هم او را از تصرّف در مالش منع نكرده باشد- و از روى قصد و اختيار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچّه، ديوانه، مست
[1]-« تَوْريه» آن است كه دروغ را به گونهاى ادا كند كه قابل انطباق بر راست نيز باشد و در دل حرف راست را قصد نمايد.