«مسأله 3072» اگر كسى زن خود را بدون اين كه او بفهمد طلاق دهد، چنانچه مخارج او را مثل وقتى كه زن او بوده بدهد و مثلًا بعد از يك سال بگويد: «يك سال پيش تو را طلاق دادم» و شرعاً هم ثابت كند، مىتواند چيزهايى را كه در آن مدّت براى زن تهيّه نموده و او مصرف نكرده است، از او پس بگيرد، ولى چيزهايى را كه مصرف كرده، نمىتواند از او مطالبه نمايد.
احكام رجوع كردن
«مسأله 3073» «رجوع» به هر لفظ يا عملى ممكن است حاصل شود، به شرط آن كه همراه با قصد رجوع باشد، بنابر اين در طلاق رِجعى مرد به دو صورت مىتواند به زن خود رجوع كند:
اوّل: حرفى بزند كه معنايش اين باشد كه او را دوباره زن خود قرار داده است.
دوم: كارى كند كه از آن بفهمند رجوع كرده است.
«مسأله 3074» براى رجوع كردن لازم نيست مرد شاهد بگيرد يا به زن خبر دهد، بلكه اگر بدون اين كه كسى بفهمد، بگويد: «به زن خود رجوع كردم» صحيح است.
«مسأله 3075» مردى كه زن خود را طلاق رجعى داده، اگر مالى از او بگيرد و با او صلح كند كه ديگر به او رجوع نكند، نبايد به وى رجوع كند.
«مسأله 3076» اگر مرد همسرش را دو بار طلاق دهد و به او رجوع كند يا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق او را عقد كند، بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است، ولى اگر بعد از طلاق سوم، زن به ديگرى شوهر كند، با چهار شرط به شوهر اوّل حلال مىشود، يعنى مرد مىتواند آن زن را دوباره عقد نمايد:
اوّل: آن كه عقد همسر دوم دائمى باشد و اگر مثلًا يك ماهه يا يك ساله او را عقد موقّت كند، بعد از آن كه از او جدا شد، شوهر اوّل نمىتواند او را عقد كند.
دوم: همسر دوم بالغ باشد و با او از جلو آميزش و دخول كند به نحوى كه موجب غسل شود.