طلاق در اسلام مورد نكوهش و مذمّت شديد واقع شده و در برخى روايات از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه: «هيچ چيزى نزد خداوند محبوبتر از خانهاى نيست كه با ازدواج آباد شود و هيچ چيزى در نزد خداوند مبغوضتر از خانهاى نيست كه با طلاق ويران گردد»[1] ولى اگر ادامه زندگى زناشويى به خاطر اختلافات شديد و غير قابل اصلاح موجب سختى و حرج بشود، به گونهاى كه ترك زندگى زناشويى تنها راه خلاصى از مشقتها و اختلافات و فشارهاى روانى بين زن و شوهر باشد، اسلام طلاق را راه نجاتى براى ادامه زندگى زن و شوهر دانسته است.
«مسأله 3046» اگر صيغه طلاق با رعايت شرايط اجرا گردد، موجب انحلال عقد ازدواج و به هم خوردن رابطه زناشويى مىگردد و مردى كه زن خود را طلاق مىدهد، بايد عاقل باشد و به اختيار خود طلاق دهد، پس اگر او را مجبور كنند كه زن خود را طلاق دهد باطل است و نيز بايد قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صيغه طلاق را به شوخى بگويد، صحيح نيست. همچنين كسى كه زن خود را طلاق مىدهد، بايد بالغ باشد، اگرچه بچّهاى كه به ده سالگى رسيده و خوب و بد را تشخيص مىدهد و احكام طلاق را مىفهمد نيز چنانچه همسر خود را طلاق دهد، صحيح است.
«مسأله 3047» زنى كه مىخواهند او را طلاق دهند، بايد داراى دو شرط باشد:
اوّل: هنگام طلاق از خون حيض و خون نفاس پاك باشد گرچه غسل نكرده باشد.
دوم: در پاكىِ پس از حيض و نفاس، شوهر او با وى آميزش نكرده باشد و تفصيل اين
[1]- وسائل الشيعة، چاپ آل البيت، كتاب الطلاق، باب 1 از« أبواب مقدّماته و شرائطه»، ح 1، ج 22، ص 7.