«كفالت» عقدى است كه به موجب آن شخص در مقابل طرف ديگر احضار شخص ثالثى را تعهّد مىكند. متعهّد را در عقد كفالت «كفيل» و طرف ديگر را «مكفول له» مىگويند.
«مسأله 2639» كفالت در صورتى صحيح است كه كفيل به هر لفظى، گرچه عربى نباشد، يا به هر وسيلهاى كفالت خود را به طلبكار بفهماند و او نيز قبول نمايد.
«مسأله 2640» كفيل بايد مكلّف و عاقل باشد و او را در كفالت مجبور نكرده باشند و بتواند كسى را كه كفيل او شده، حاضر نمايد.
«مسأله 2641» جايز است كفالت بدون مدّت يا با مدّت باشد و در صورت مدّتدار بودن، بايد مدت آن معلوم باشد.
«مسأله 2642» كفيل بدون رضايت مكفول له، مثلًا طلبكار، نمىتواند كفالت را به هم بزند، مگر آن كه در عقد كفالت اين حق براى او شرط شده باشد؛ ولى مكفول له هر وقت بخواهد مىتواند كفالت را به هم بزند.
«مسأله 2643» يكى از شش چيز كفالت را به هم مىزند:
اوّل: كفيل، شخصى را كه كفالت كرده- مثلًا بدهكار را- به دست مكفولله- مثلًا طلبكار- بدهد يا خود وى شخصاً حاضر شود.
دوم: طلبِ طلبكار داده شود.
سوم: طلبكار از طلب خود صرف نظر كند يا ذمّه بدهكار به نحوى از حق طلبكار برى شود.