تيمّم بر آن صحيح است در اختيارش نيست، بايد پس از وقت هرگاه توانست وضو يا غسل يا تيمّم كند و آن را قضا نمايد و احتياط واجب آن است كه در وقت نيز آن نماز را بدون طهارت به جا آورد.
«مسأله 1427» كسى كه تا نصف شب خواب مانده و نماز عشاى او قضا شده، مستحب است علاوه بر قضاى نماز، فرداى آن روز را نيز روزه بگيرد و در صورتى كه بيدار بوده و در اثر فراموشى يا به علّت ديگر نماز عشاى او قضا شده باشد، اين حكم جارى نمىشود و فقط قضاى نماز كفايت مىكند.
«مسأله 1428» مستحب است بچّه مميّز (يعنى بچّهاى كه خوب و بد را مىفهمد) را به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را با رعايت اعتدال و بدون اين كه باعث انزجار وى گردند، به قضاى نمازها نيز وادار نمايند.
قضاى نماز و روزه پدر
«مسأله 1429» اگر پدر نماز خود را بجا نياورده باشد، چنانچه از روى نافرمانى ترك نكرده باشد و مىتوانسته قضا كند، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگ او قضاى نمازهايش را بجا آورد يا براى آنها اجير بگيرد، بلكه اگر از روى نافرمانى نيز ترك كرده باشد، واجب است به همين نحو عمل كند، مگر اين كه از روى عناد و انكار ترك كرده باشد و يا اين كه در مدت نسبتاً زيادى نماز را به جهت كوتاهى و سستى نخوانده باشد و نيز روزهاى را كه در سفر نگرفته- اگرچه نمىتوانسته آن را قضا كند- واجب است كه پسر بزرگتر قضا نمايد يا براى انجام دادن آن اجير بگيرد و اگر پدر به جهت عذر ديگر (مثل مريضى) روزه نگرفته باشد، چنانچه در حال حيات مىتوانسته آن را قضا كند و قضا نكرده، پسر بزرگتر بايد قضاى آن را به جا آورد، و گرنه قضاى آن بر او واجب نيست.
«مسأله 1430» منظور از پسر بزرگ، بزرگترين پسر در حال مرگ پدر است و اگر كسى در حال مرگ، پسر نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بزرگترين مرد كه در نزديك ترين طبقه ارث به او قرار دارد، بايد قضاى نمازهاى او را بجا آورد.