بايد به اهل بيت مراجعه كنيم، زيرا آنان مفسران و راسخان در علم هستند.
نكته ديگرى كه توجه به آن لازم است (ذو وجوه) بودن قرآن است. آيات قرآن داراى معانى متفاوت است و هر كسى با توجه به نيت، فهم و علم خود از آن استفاده مىكند. حضرت على (ع) وقتى ابن عباس را براى احتجاج با خوارج فرستاد به ايشان فرمود:
«وَلا تُخاصِمهُم بِالقرآنِ، فانَّ القُرآن حَمّالُ ذو وُجُوه تَقُول و يقولون و لَكن حاجِجهُم بِالسنة فانّهم لن يجِدوُا عنها مَحيصاً».[1]
اى ابن عباس چون قرآن داراى وجوه متفاوت است و (هر كس بر طبق سليقه و براى اثبات حرف خود به قرآن استدلال مىكند) از استناد به قرآن خوددارى كن و از طريق استشهاد به سنت، آنان را مجاب كن.
قرآن دقيق و عميق است و هر كس بدون سلاح علم و تقوا در اين وادى قدم بگذارد هلاك مىشود. درست است كه قرآن به زبان عربى مبين نازل شده است اما درك و فهم برخى واژهها و مفاهيم همين (عربى مبين) نه تنها براى غير اعراب بلكه براى خود عربها، حتى آنان كه در عصر نزول بودند و جزء صحابه محسوب مىشدند نامعلوم است.
ميگويند وقتى عمر سوره عبس را خواند و به (أبّاً) رسيد معنى آن را نفهميد و گفت: (كل هذا قد عرفناه فما الاب؟)[2]