تاريخ اقتصاد شوروى نوشته «الك نود»، ترجمه «پيروز الف» مراجعه كنيد.
به بن بست رسيدن هر دو بلوك
در بكارگيرى اصول افراطى و تفريطى خويش زمينه را براى ظهور پديدهاى جديدآماده ساخت و آن «همگرايى» بود. اردوگاه سرمايهدارى به اتخاذ بعضى تدابير اصلاحى كه مورد تأكيد سرمايهدارى بود پرداخت، يعنى بكارگيرى سياست پاداش و حتى سود (مطابق تئورى «ليبرمن» به سال 1952) و نيز صحه گذاشتن بر ماليكت خصوصى در سطح كوچكتر، كه هر دوى اينها نشان از عدم كارآيى سياستهاى افراطى و تفريطى دارد؛ ليكن على رغم اين تمهيدات، نظر به اين كه هنوز اصل مسأله مالكيت حل نشده، مشكل در هر دو اردوگاه به قوت خويش باقى است. نظام سرمايهدارى در حال خوف از شيوع بحرانى جديد است، هر چند كه با اتخاذ سياستهاى استعمارى، آثار بحران به ممالك تحت سلطه انتقال يافته است و مىيابد. نظام سوسياليسم نيز به نوبه خود هنوز دچار عدم كارآيى و نارسايىهاست كه هر چند گاه يكبار در يكى از آن ممالك ظهور مىكند.
اينك بايد بررسى كرد كه نظر مكتب اسلام پيرامون مالكيت صنعتى چيست، آيا اصل آزادى مالكيت و تملك بىحد و حصر كه شعار اساسى سرمايهدارى است، مورد قبول است؟ و يا اصل مالكيت