و انديشهها و الگوى برنامه عملى آنان باشد قبول ندارند. قرآن در تمام عرصههاى زندگى ما حضور دارد، ولى تورات و انجيل اينطور نيست. ما قرآن را ميبوسيم و روى چشم ميگذاريم، اسم بچهها را با تفأل از قرآن انتخاب ميكنيم، در مراسم مختلف، مثل عقد و عروسى، مسافرت، وفات، رفتن به خانه نو، اعياد و ... قرآن را بهعنوان تبرك استفاده ميكنيم و بسيارى موارد ديگر.
همچنين قرآن و آيات آن، الهامبخش بسيارى از هنرهاى ماست و اگر كسى دقت كند ميتواند ببيند كه قرآن در همه عرصههاى زندگى مسلمانان رسوخ كرده است. حال شما كدام كتاب ديگر را ميشناسيد كه داراى اين ويژگيها باشد. هر كتابى يك دوره زمانى دارد. اين ضربالمثل را شنيدهايد كه «الأمور مرهونة بأوقاتها»؛ يعنى هر كارى و هر چيزى تاريخ مصرف دارد. مثلًا شعرهاى حماسى اول انقلاب اثرى داشت كه الآن آن آثار را ندارد. روضهخوانها در اول مشروطه اين شعر اديب الممالك فراهانى را ميخواندند و با آن يك شهر را منقلب ميكردند:
افسوس كه اين مزرعه را آب گرفته
دهقان مصيبتزده را خواب گرفته
ولى الآن اين بيت، حتى يك نفر را هم منقلب نميكند.
شيخ على محمد باب كتابى داشت به نام «بيان». من مدتى دنبال نسخه عربى اين كتاب بودم. از هر بهايى كه ميپرسيدم جواب ميداد كه