گمراهىها نجات بخشند؛ انبياء موظفند فطرت بشر را به وسيله تعاليم عاليه خود تربيت و تكميل كنند و خواسته او را به همان صورت واقعى به او بخشند؛ انبياء راهى را كه اگر بشر بخواهد به پاى خود برود هزاران سال مىخواهد تا به مقصد برسد، نزديك كرده و در اندك مدتى او را به هدف مطلوب مىرسانند.
دليل ما براين گفته همان آيه 30 از سوره روم است كه عنوان مقاله گذشته بود؛ خداوند مىفرمايد: «روآور به سوى آيين حنيف، دينى كه خداوند فطرت بشر را بدان آفريد، تغيير در آفريده خدا نيست و لكن بيشتر مردم نمىدانند».
در اين آيه خداوند مردم را به سوى دين دعوت مىكند و مىفرمايد: دين نه نتيجه توارث است و نه تأثير محيط و نه علل ديگرى دارد، بلكه ندائيست كه از وجدان بشر برخاسته و مقتضاى فطرتى است كه خداوند بشر را بدان آفريده؛ بنابراين دين ازلى و ابديست، از آغاز آفرينش همراه بشر بوده و تا انجام با او خواهد بود ولكن بيشتر مردم حقيقت امر را درك نكرده و راه ديگرى مىپيمايند.
پيغمبر اسلام (ص) فرمود: «كُلُّ مَولود يُولَدُ عَلَى الفِطْرَةِ»[1] «هر نوزادى روى فطرت خداشناسى متولّد مىشود».
مردى حضور حضرت صادق (ع) شرفياب گرديد و راجع به
[1]. كلينى، كافى، ج 2، باب فطرة الخلق على التوحيد، ص 13، ح 4.