علىرغم اشخاصى كه در صف مقابل قرار گرفته و افكار ضددينى دارند و تحولات زندگى و جنبشهاى علمى و پيشرفت روز افزون جهان صنعت را ضربههاى شكننده بر پيكر دين پنداشته و در خيال خود فاتحه دين را خواندهاند، دين هنوز با تمام نيرو مشغول تسخير دل مردم است و سلطه و نفوذ بىمانند خود را در روح و فكر بشر حفظ كرده است، اگرچه در جامعههاى امروز حكومت، حكومت دين نيست ولى نبايد فراموش كرد بيشتر ملتهاى جهان به ارزش دين و سودمند بودن تعليمات آموزنده آن ايمان كامل دارند.
درباره منشأ دين و علل پيدايش آن در علوم مختلف از قبيل روانشناسى، جامعهشناسى، تئولوژى (علم كلام) و فلسفه دين بحثهاى مفصلى شده و دانشمندان شرق و غرب عقايدى اظهار نمودهاند؛ بعضىها مانند «تايلور» و هم فكرانش حسدينى را محصول جهل و واهمه و خيال دانسته و مىگويند: همچنان كه بچهها پيش از آن كه به حد رشد فكرى برسند، ميز و در و ديوار را زنده مىپندارند و آنها را مىزنند و به مقام انتقامجويى از آنها برمىآيند، بشر اوليه نيز در نتيجه جهل و نادانى ستارهها و باد و آب و خاك و آتش را زنده مىپنداشته و آنها در نظرش به شكل ديو و فرشته يا موجودات خيرخواه و بدخواه جلوه مىكردند و براى ارضاء و جلب توجه آنها به نماز و دعا و قربانى مشغول مىشده است و كمكم همين خيال و واهمه به شكل اديان امروزى درآمده است.