بد نيست در اينجا مثالى بزنيم؛ چندى پيش كه شوروىها توانستند موجود زندهاى را به همراهى قمر مصنوعى به فضاى فوق جو بفرستند و دنيا را در آستانه تحول جديدى قرار دهند، توجه همه مردم به اين موضوع جلب شد و در همهجا صحبت از قمر مصنوعى و از اولين مسافر زنده ماوراء جو بود.
دانشمندان در رصدخانههاى بزرگ كشورهاى مختلف با وسايلى كه داشتند مشغول تحقيق و بررسى در اطراف موضوع بودند و همه مردم جهان با بىصبرى تمام انتظار نتايج سياسى و غيرسياسى آن را داشتند.
اگر كسى همين تحول عظيم را با قول مردى كه مىگويد: من بدون وسايل و اسباب به كمك خداوند كور را شفا مىدهم، و مرده را زنده مىكنم و گرفتار مرض مهلك را شفا مىبخشم، مقايسه كنيم مىبينيم كه ميان اين دو فرق بسيار است. علائم پيغمبرى از قبيل دوم است كه مىگوييم از حدود توانايى بشر خارج است، چون هر چه دقيق شويم و قضيه را تجزيه و تحليل كنيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه خداوند اين كارها را به دست اين شخص انجام مىدهد تا معلوم گردد كه در ادعاى خود صادق است و استنادش به خداست.
از اين رو است كه كليه معجزات انبياء مقرون به تحدّى (دعوت به معارضه) مىباشد، يعنى براى اين كه كاملًا روشن شود كه كار روى جريان عادى نيست و جز با استناد به خدا ممكن