حال برخى از فقيهان به اين امر توجه نموده و كم و بيش به تفسير قرآن پرداختهاند؛ زبدة الاحكام، البيان، من وحى القرآن و ... نمونهاى هر چند كم از اين تلاشها مىباشند.
حضرت آية الله العظمى موسوى اردبيلى نيز به دليل علاقه وافرى كه از جوانى به مباحث قرآنى داشتهاند، مقالاتى را در اين زمينه نگاشته و اين توفيق را داشتهاند كه در ايام تعطيلات حوزه، و در شبهاى ماه مبارك رمضان، در جمع فرهيختگان و فضلاى حوزه مباحث ارزشمندى از قرآن را مطرح نمايند. خود ايشان در مورد علت آغاز بحثهاى قرآنى- در دومين هجرت به قم- چنين ميگويند:
«صبح در دانشگاه] مفيد [قدم مى زدم سكته دوم عارض شد. وقتى كه حالم بد شد به جورى كه فكر مى كردم بايد رفتنى باشم يك شب در خواب بنده خدايى به من گفت: آقاى طباطبايى به من گفتهاند به شما بگويم: شما يك تفسير بنويسيد. من گفتم: آقاى طباطبايى فرمودهاند؛ ايشان استاد ما هستند. باز در خواب ديدم يك جلسهاى است طلبه ها نشستهاند من به اينها ميگويم آقاى طباطبايى به من سفارش كردهاند يك تفسير بنويسم؛ چه بنويسم؟ ايشان تفسير نوشتهاند، من كه بهتر از ايشان نمى توانم بنويسم؛ ايشان بسيار زحمت كشيدهاند. در خواب اينگونه فكر ميكردم كه منظور آقاى طباطبايى يك دوره تفسير نيست بلكه تفسير برخى از مشكلات است كه تاكنون حل نشده است. (گويا منظور ايشان حل مشكلات قرآن است)