115 - امام عليه السّلام (در باره دنيا) فرموده است
(1) داستان دنيا چون داستان مار است كه دست بر آن بكشى نرم و در اندرونش زهر كشنده است، فريب خورده نادان بطرف آن مىرود، و خردمند پايان بين از آن دورى مىگزيند.
116 - از امام عليه السّلام از (اوصاف) قريش پرسيدند فرمود
(1) امّا بنى مخزوم (طايفهاى از قريش) گل خوشبوى قريش هستند (زيرا مردانشان زيرك و زنانشان آراستهاند) سخنان مردانشان (بجهت شيرين زبانى) و زناشويى با زنانشان را (بر اثر آراستگى) دوست مىدارى، و امّا بنى عبد شمس (طايفه ديگر از قريش) دوربينترين قريش مىباشند از رأى و انديشه و جلوگيرنده ترين آنانند چيزيرا كه پشت سر ايشان است (در پيشآمدها يگانهاند) 2- و امّا ما (بنى هاشم، طايفه ديگر از قريش) بخشندهتريم آنچه را (دارائى) كه در دست مان است، و جوانمردتريم به جا ندادن هنگام مرگ (در ميدان جنگ از كشته شدن باك نداريم) و ايشان (بنى عبد شمس كه بنى اميّه از آنها هستند از روى شمار) بيشترند، و (در آميزش) بسيار فريبنده و زشت رو مىباشند، و ما (در گفتار) فصيحتر (رساتر) و نيكخواهتر و (در معاشرت) خوشروتر هستيم.