ايمانى مانند شرم و شكيبائى نيست (زيرا باين دو ايمان كامل مىگردد) 15- و هيچ بزرگوارى و سرفرازى مانند فروتنى نيست (زيرا فروتن را همه از دل دوست دارند) 16- و هيچ شرافت و بزرگى مانند دانش نيست (زيرا دانش راهنماى شخص است) 17- و هيچ ارجمندى مانند بردبارى نيست (زيرا بردبارى موجب سرفرازى است) 18- و هيچ پشتيبانى استوارتر از كنگاش كردن نيست (زيرا مشورت سبب پى بردن بپايان كار و سود و زيان آنست).
110 - امام عليه السّلام (در باره بد بينى و خوش بينى) فرموده است
(1) هرگاه نيكوكارى روزگار و اهلش را فرا گرفت پس مردى به مردى كه رسوايى او آشكار نگشته (و در بعضى از نسخ لم تظهر منه حوبة ضبط شده يعنى به مردى كه گناهى از او هويدا نگرديده) بد بين شود ستم نموده، 2- و هرگاه تباهكارى بر روزگار و اهلش دست انداخت پس مردى به مردى خوش بين باشد خود را بخطر و تباهى انداخته (چون از كسيكه در زمان فساد تربيت شده و با مردم تباهكار معاشرت و آميزش داشته اميد نيكى نبايد داشت).
111 - بامام عليه السّلام گفتند: يا امير المؤمنين خود را چگونه مىيابى؟ آن حضرت (در باره گرفتاريهاى در دنيا) فرمود
(1) چگونه است حال كسيكه به هستى خود نيست مىگردد (هستى بسوى نيستى مىكشاندش) و به تندرستيش بيمار ميشود (تندرستى بسوى بيمارى پيرى مىبردش) و مرگ او را از پناهگاهش (دنيا) دريابد.