68 - از سخنان آن حضرت عليه السّلام است در نكوهش اصحابش (كه براى جنگ با اهل شام يعنى معاويه و لشگرش خود را آماده نمىساختند).
(1) تا چند با شما (براى حاضر نشدن براى جهاد در راه خدا) مماشات كنم، چنانكه با شترهاى جوانى كه سنگينى بار كوهان آنها را كوبيده مماشاة كنند (شما هم چون بهائم بى خرديد به اين جهت شكيبائى نداشته زير بار سختيهاى جنگ نرفته از دشمن جلوگيرى نمىنمائيد) و چنانكه با جامههاى كهنه كه پى در پى دريده شده هر بار كه از سمتى بدوزند از طرف ديگر پاره مىگردد، مداراة مىنمايند (شما را از هر جانبى گرد آورده براى جنگ آماده مىنمايم پراكنده مىگرديد) (2) هر گاه گروهى از لشگر اهل شام بشما نزديك شوند هر مرد شما (از ترس) در خانه خود را بسته در گوشهاى پنهان شود مانند پنهان شدن سوسمار و كفتار در لانه خود (كه به اندك آوازى در خانه خود پنهان گردند، پس) (3) سوگند بخدا ذليل و خوار است كسيكه شما او را (در جلوگيرى از دشمن، يا در كارزار) يارى كنيد (زيرا مردى با خرد و دلير نيستيد) و كسيكه با يارى شما (بسوى دشمن) تير اندازد (و بخواهد پيشروى او را مانع گردد) با تير سر شكسته بى پيكان تير انداخته (چنانكه از چنين تيرى بهرهاى نيست از شما هم براى دفع دشمن و شكست او در كارزار سودى برده نمىشود) (4) سوگند بخدا شما در ميان خانهها بسياريد و در زير بيرقها كم (تا در خانههاى خود هستيد گرد هم آمده لاف زده گزاف مىگوئيد، ولى براى جنگيدن با دشمن حاضر نمىشويد) (5) و من آنچه را كه شما را اصلاح نمايد (براى جنگ با دشمن آماده سازد) و كجى شما را راست گرداند (فرمانبردار كند) مىدانم (مىتوانم مانند ستمكاران براى پيشرفت مقاصد خود بعضى از شما را كشته يا زندانى نمايم تا ديگران عبرت گرفته از ترس مرا اطاعت نمايند) و ليكن سوگند بخدا اصلاح شما را با افساد و تباه ساختن خود جايز نمىبينم (زيرا اصلاح باين نحو سبب گرفتارى من است بعذاب الهىّ و باين امر راضى نيستم) (6) خداوند روى شما را خوار گرداند (شما