با رويكردى عقلانى و نيز با استناد به تجربه حيات انسانى، طى هر مسيرى، بدون شناخت راه، داشتن راهبر و توشه ممكن نيست؛ بهويژه مسيرى كه بيراهه و كژراهه، ناهموارى و آسيبها و آفات گوناگونى داشته و با پرتگاههايى همراه باشد كه با اندك بىاحتياطى، انسان را به دره هلاكت انداخته و توان طى مسير را از وى مىستاند و از دستيابى به هدف خويش ناكام مىگذارد. حال چنانچه عبور از چنين مسيرى، براى انسان حياتى و لازم بوده و چگونگى گذر از آن با سعادت و كمال وى پيوندى ناگسستنى داشته باشد، داشتن نقشه، راهنما و توشه لازم براى
[1]. حج: 24:« و به سوى راه[ خداى] ستوده هدايت مىگردند».