وجود ندارد. بنا بر اين، به راحتى مىتوان سخنى را كه از پيامبر (ص)
به اجمال نقل شده، با حديثِ طولانىاى كه از امام هادى (ع) نقل شده است، تفسير
كرد. امام صادق (ع) در اين باره فرموده است:
حديث
من، حديث پدرم (ع) است و حديث پدرم، حديث جدّم (ع) است، و حديث جدّم، حديث حسين
(ع) است و حديث حسين، حديث حسن (ع) است و حديث حسن، حديث امير مؤمنان (ع) است و
حديث امير مؤمنان، حديث پيامبر خدا (ص) است و حديث پيامبر خدا (ص)، سخن خداوند
است.[36]
همسان
بودن سخنان معصومان (عليهم السلام)، اين فرصت را در اختيار پژوهشگران قرار مىدهد
تا چنانچه برداشت نادرست و يكسويهاى از احاديث وجود داشته باشد، با كنار هم نهادن
احاديث آنان در يك موضوع وتحليل و بررسى آن، به نظر درستى دست يابند.
براى
نمونه، احاديثى كه بر دنياگريزى تأكيد مىكنند، بايد در كنار احاديثى قرار گيرند
كه به بهرهگيرى از نعمتهاى دنيا سفارش مىكنند و گوشهنشينى و ترك دنيا را نكوهش
مىنمايند. در اين صورت، مىتوان نتيجه گرفت كه نظر اسلام در باره دنيا، دلبسته
نبودن به آن و استفاده درست از نعمتهاى دنياست.
همراهى
با معصومان (عليهم السلام)
شيعيان،
حدود سه سده از حضور پيشوايان معصوم (عليهم السلام) بهرهمند مىشدند و با توجّه
به اين نگرش شيعى كه همه امامان از هر گونه خطا وگناهى مصوناند، همراهى با ايشان،
بسيار غنيمت بود؛ زيرا پيروان مكتب خلفا، تنها پيامبر (ص) را معصوم مىدانند و
براى جبران آنچه پيامبر (ص) بيان نفرموده، به سخنان ياران پيامبر خدا (ص) و
شاگردان آنها كه «تابعيان» ناميده مىشوند، روى آوردند و در نتيجه، ميراث حديثى
سنّيان، مملو از سخنان صحابيان و تابعيان است كه در بسيارى از موارد، با يكديگر
سازگار نيستند.
امّا
سخنان پيشوايان معصوم (عليهم السلام)، همگى از يك منشأ است و همگونى آنها با
يكديگر، آشكار است.