responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه نهج البلاغه المؤلف : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    الجزء : 1  صفحة : 91

اگر نباشد مرا جز تو و گرد بادهاى توهم بوزد (فتنه و فساد و نفاق و دوروئى اهل تو انگيخته شود) پس خدا زشت گرداند ترا (خراب و ويران كند كه هيچكس بتو متوجّه نگردد) و بر سبيل مثال شعر شاعر را خواند:

(لعمر أبيك الخير يا عمرو إنّنى‌

على وضر مّن ذا الإناء قليل)

يعنى اى عمرو سوگند بجان پدر خوب تو كه من رسيده‌ام به چركى و چربى كمى از اين ظرف طعامى كه باقى مانده است (كنايه از اينكه بهره من از مملكت باين پستى و كمى شده است) (2) پس از آن فرمود:

بمن خبر رسيده كه بسر (بامر معاويه با لشگر بسيار) وارد يمن گرديده، سوگند بخدا من گمان ميكنم بهمين زودى ايشان بر شما مسلّط ميشوند و صاحب دولت گردند براى اجتماع و يگانگى كه در راه باطلشان دارند و تفرقه و پراكندگى كه شما از راه حقّ خود داريد، و براى اينكه شما در راه حقّ از امام و پيشواى خود نافرمانى مى‌كنيد و آنان در راه باطل از پيشواى خودشان پيروى مى‌نمايند، و آنها امانت او را اداء ميكنند و شما خيانت مى‌نماييد (بيعت و پيمان آنها پايدار است و شما پيمان خود را مى‌شكنيد) و براى اصلاحى كه آنها در شهرهاى خودشان مى‌نمايند (با يكديگر الفت و دوستى و يگانگى دارند) و فساد شما (كه با يكديگر بغض و حسد و نفاق و دوروئى و جدائى داريد، و اين سبب مغلوبيّت و شكست هر قومى است) (3) پس (من شما را آنقدر خيانتكار مى‌دانم كه) اگر يكى از شما را بر قدح چوبى بگمارم مى‌ترسم بند و جنگك آنرا (كه به پالان شتر آويزان ميكنند) ببرد. (4) بار خدايا من از ايشان (اهل كوفه) بيزار و دلتنگ شده‌ام و ايشان هم از من ملول و سير گشته‌اند، پس بهتر از اينان را بمن عطاء كن و بجاى من شرّى را بآنها عوض ده، (5) بار خدايا دلهاى ايشان را (از عذاب و ترس) آب كن مانند نمك در آب (اى اهل كوفه) (6) آگاه باشيد بخدا سوگند دوست داشتم بجاى شما هزار سوار از فرزندان فراس ابن غنم (كه به غيرت و شجاعت و همراهى مشهور بودند) براى من بود (در اينجا در تعريف فرزندان فراس بر سبيل مثال اين شعر شاعر را خواند:)

هنالك لو دعوت أتاك منهم‌

فوارس مثل أرمية الحميم‌

يعنى اى امّ زنباع (امّ زنباع كنيه زنى است) جاى نصرت و يارى اگر ايشان (بنى تميم) را بخوانى سوارانى از آنها مانند ابرهاى تابستان بسوى تو مى‌آيند. پس از آن حضرت از منبر فرود آمد. (سيّد رضىّ فرمايد:) مى‌گويم: أرمية جمع رمّى و معنى آن ابر است، و حميم در اينجا فصل تابستان است، و اينكه شاعر ابر تابستان را ذكر نموده براى آنست كه ابر تابستان چون آب ندارد و تند رو است‌

اسم الکتاب : ترجمه نهج البلاغه المؤلف : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    الجزء : 1  صفحة : 91
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست