بردبار و دانا و نيكو كردار و پرهيزكارند، ترس (از خدا) اندامشان را
لاغر كرده مانند باريكى تيرها كه تراشيده ميشود، بيننده مىپندارد كه آنها بيمارند
در صورتيكه بيمارى ندارند (بلكه از بيم عذاب لاغر شدهاند) و (چون سخنانى كه بآنها
پى نمىبرد از ايشان مىشنود) مىگويد پرت و ديوانهاند در صورتيكه ديوانه نيستند
بلكه امر بزرگى (انديشه قيامت) با ايشان آميخته شده است، (11) از كردار اندكشان
خوشنود نمىشوند، و بسيار را بسيار نمىدانند، پس خود را (به گمان تقصير در طاعت)
متّهم سازند، و از كردار خويش هراسانند (كه مبادا پسنديده نباشد) (12) هرگاه يكى
از آنان را (به كردار نيكو) بستانيد از آنچه در باره او گفته شده مىترسد و
مىگويد: من از ديگرى بخود داناترم، و پروردگارم بمن داناتر از من است. بار خدايا
آنچه مىگويند (كه موجب خودپسندى است) بر من مگير، و مرا برتر آنچه مىپندارند
بگردان، و گناهان مرا كه نمىدانند ببخش.