قسمتى [دوم] از اين خطبه است (در خبر دادن باجتماع مسلمانان بعد
از پراكندگيشان از هم و از بين بردن بنى اميّه، و سرزنش به اصحابش).
(مسلمانان) 3
بعد از انس گرفتن با يكديگر و اجتماع از هم جدا ميشوند، و از (اطراف) اصل (و پايه
دين) خود (امام بحقّ) پراكنده مىگردند، پس بعضى از ايشان شاخهاى (امامى از ائمّه
هدى عليهم السّلام) را مىگيرد، هر كجا كه برود با او همراه است (به دستورش رفتار
مىنمايد) تا اينكه بزودى خداوند ايشان را براى بدترين روز بنى اميّه (انقراض
دولتشان) گرد آورد چنانكه قطعههاى ابر در فصل پاييز بهم متّصل ميشود، 4 خداوند
آنان را با هم مهربان ساخته و بهم پيوسته و بسيار مىگرداند، مانند ابرهاى روى هم
قرار گرفته، پس از آن خداوند براى آنان درهايى مىگشايد كه از جاى بر انگيختنشان
سيلوار روانه ميشوند (حركت كرده و بكمك يكديگر