156
(1156)- از خطبههاى آن حضرت عليه السّلام است (در اندرز و پرهيزكارى، و تهيئه
توشه آخرت):
(1) سپاس
خداوندى را سزا است كه سپاسگزارى را كليد ياد آورى خود و وسيله افزونى احسان و
بخشش و رهبر نعمتها و بزرگوارى خويش قرار داد (زيرا هر كه او را سپاس گزارد يادش
نموده، و احسان و نيكوئى بيشتر او را مىيابد، و به نعمتهاى بيشمار و بزرگواريش پى
مىبرد).
(2) بندگان
خدا، روزگار بحاضرين مىگذرد مانند گذشتن به گذشتگان (پيشينيان مردند شما نيز زنده
نمىمانيد) آنچه رفت (زندگانى گذشته) باز نمىگردد، و آنچه هست (از خوشى و بدى)
هميشه پايدار نيست، رفتار آخر آن مانند اوّل آنست (با گذشتگان و آيندگان يك جور
رفتار ميكند) كارهايش از هم پيشى گرفته و نشانههايش همراه هم هستند (كارهاى آن
زود نابود مىگردد، پس خردمند از گردش روزگار عبرت گرفته بآن دل نبندد) پس (بطورى
بسرعت دنيا رو بزوال و نيستى است كه) گويا به قيامت حاضريد، شما را ميراند مانند
راندن ساربان شترهايش را كه هفت ماه از زائيدن آنها گذشته و شيرشان خشك شده باشد
(اينگونه شترها را بر اثر سبكى آنها بسختى و تندى مىرانند، بخلاف شترهايى كه در
ماههاى آخر آبستن مىباشند كه آنها را از روى مهربانى به آهستگى مىبرند) (3) پس
كسيكه خود را بغير (به خواهشهاى نفس و آرايشهاى دنيا) مشغول گرداند، در تاريكىهاى
بدبختى سرگردان ماند، و در تباهكاريها آميخته شود (كه رهائى نيابد) و شياطين و
ديوهاى او (گمراه كنندگان) او را بسر كشى وادار كنند، و كردار بدش را در برابر او
بيارايند، (4) پس (اى كسيكه خود را بغير مشغول ساختهاى بدان كه) پايان پيشروان
(به عبادت و بندگى) بهشت است، و پايان تقصير كنندگان (گناهكاران) آتش (و چون بهشت
جاويد جز با پرهيزكارى بدست نمىآيد مىفرمايد:)