زائده بر ذات) وصف نمايد، او را محدود دانسته (مكانى برايش تعيين
نموده) و كسيكه او را محدود دانست، پس او را بشما آورد (در عداد معدودات در آورده)
و كسيكه او را بشمار آورد (مبدا جزء كثير دانست) ازلى بودن او را ابطال نموده است،
و كسيكه بگويد چگونه است؟
خواسته او را
(بصفات زائده بر ذات) وصف كند، و كسيكه بگويد كجا است؟ مكان براى او قرار داده
است، (6) دانا و پروردگار و توانا بوده آنگاه كه معلوم و پرورده شده و مقدورى
نبوده (زيرا ذات او عين كمالات است، پس ازلا و ابدا دانا و پروردگار و توانا
مىباشد).