2 (1002)-
از خطبههاى آن حضرت عليه السّلام است كه پس از برگشتن از جنگ صفّين بيان فرموده
[قسمت أول
خطبه در حمد و ثناي خداوند]
(صفّين
سرزمينى است در سمت غربى فرات بطرف شام كه در آنجا جنگ مشهور بين آن بزرگوار و
معاويه واقع شد):
(1) خداوند
متعال را سپاسگزارم براى تمام گردانيدن نعمتش و فرمانبردارى در مقابل بزرگوارى و
عزّتش و نگاهداشتن از معصيتش (زيرا شكر در هر نعمتى علاوه بر اينكه نعمت را
مىافزايد خود راهى است بسوى بندگى و نكردن معصيت) (2) و از او كمك مىطلبم براى
احتياجى كه به بى نياز گردانيدنش دارم، زيرا كسيرا كه او هدايت نمايد گمراه
نمىشود، و كسيرا كه دشمنى كرده فرمانش را انجام ندهد راه نجات نيست، و كسيرا كه
بىنياز گرداند محتاج نخواهد شد، زيرا بىنياز گردانيدن او (اگر بميزان عقل سنجيده
شود) زيادتر است از هر چيزيكه با آن برابر و هموزن شود، و بهتر است از هر چيزيكه
(جواهرى كه در گنجينهها) پوشيده گردد، (3) و گواهى مىدهم بر اينكه نيست خدائى
بجز او كه مستجمع جميع صفات كماليّه و تنها كسى است كه براى او شريكى نيست، گواهى
كه از روى اخلاق و راستى مىباشد (نه آنكه به زبان گفته در دل باور نداشته باشم)
(4) و خود را از معاصى نگاه مىداريم بآن (كلمه شهادت) مادامى كه زندهايم و ذخيره
مىكنيم ايمان به آن را براى ترسها و سختيهايى كه در قيامت بما مىرسد، زيرا كلمه
شهادت لازمه ايمان و گشاينده احسان الهىّ و باعث خوشنودى خدا و دور كردن شيطان است
(شيطان هميشه فرزند آدم را فريب مىدهد تا بلكه او شريكى براى خدا قائل شود، پس
اداى كلمه شهادت و اعتقاد بآن سبب از كار باز داشتن و دور كردن شيطان است).