(45) پس از
آنكه حقّ تعالى زمين را پهن كرد و امر خود را به آفرينش انسان جارى ساخت، آدم عليه
السّلام را برگزيد و او را افضل و برتر از سائر مخلوقاتش گردانيد، و او را نخستين
مخلوق خويش قرار داده در بهشت ساكن نمود، و روزيش را در آنجا فراوان كرد، و در
آنچه او را از خوردنش نهى نمود سفارش فرمود، و باو آموخت كه اقدام در اين كار
معصيت و نافرمانى است، براى مقام و منزلت او خطرناك و زيان آور است، (46) پس آدم
مبادرت كرد بآنچه كه خداوند از آن نهى فرموده بود، تا كار او با علم خدا كه از پيش
بآن تعلّق گرفته مطابقت نمايد (و اين دليل نيست بر اينكه آدم در اين كار مجبور
بوده و بر ترك آن توانائى نداشته، زيرا علم خداى تعالى علّت معلوم و سبب اينكه آدم
بايد چنين كارى را مرتكب شود نمىباشد، بلكه علم حقّ تعالى حكايت از معلوم است، و
گر نه او را بر اثر اقدام در اين كار توبيخ و سرزنش نمىفرمود، و او هم معصيت و
نافرمانى را بخود نسبت نمىداد، چنانكه در قرآن كريم س 7 ى 22 مىفرمايد:
فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ
طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما: أَ
لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ
لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ ى 23 قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ
لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ يعنى شيطان
آدم و حوّاء را فريب داد، پس چون مزه ميوه آن درخت را چشيده و خوردند لباسشان
ريخته عورتشان آشكار گرديد شروع كردند از برگ بهشت برگى روى برگى چسبانيده عورت
خود را مىپوشانيدند و پروردگارشان آنان را نداء كرد باينكه آيا شما را از خوردن
ميوه اين درخت نهى نكرده نگفتم شيطان دشمن آشكار شما است؟ گفتند پروردگارا ما بخود
ستم كرديم، اگر ما را نيامرزيده نبخشى هر آينه از زيانكاران مىباشيم.
اين نكته در
شرح خطبه يكم در جزء اوّل كتاب در باب قصّه آدم بيان نشد، در اينجا ياد آورى
مىنمايم: بدليل عقل و نقل و اجماع علماء اماميّه ثابت شده كه انبياء عليهم
السّلام از شروع تا پايان زندگانى خود معصوم بوده از